1 جمادی الاول
صدور حکم تحریم تنباکو توسط میرزای بزرگ شیرازی(1309 ق)
نهضت تحریم تنباکو، از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران است که آثار و برکات سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی بسیاری داشت.
در روند شکلگیری و پیروزی این نهضت، منزلت روحانیت و اهمیت جایگاه مرجعیت، در مبارزه با نظام استعماری آشکار شد و پیوند مردم و مرجعیت قیامی عمیق و وسیع را موجب گردید.
عظمت این نهضت، آنقدر زیاد بود که حتی مورخان منورالفکر و روحانیتستیزی مانند احمد کسروی و آخوندزاده نتوانستهاند در برابر آن سکوت کنند و این قیام را مقدمه نهضت مشروطیت دانستهاند.
(تصویر؛ میرزای شیرازی در نماز عید فطر)
یکی از امتیازات ننگینی که در زمان قاجار نتایج نامطلوبی را به بار آورد امتیاز انحصار تنباکو معروف به امتیاز رِژی بود.
به موجب این امتیاز که در زمان ناصرالدین شاه قاجار با تالبوت انگلیسی منعقد شد، شرکت رِژی به مدت 55 سال صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی ایران و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته میشد.
وقتی علمای اعلام، از انعقاد این قرارداد مطلع شدند، ابعاد استعماری آن را برای مردم تشریح و آنان را به اعتراض تشویق کردند.
با گسترده شدن اعتراضات مردمی و پیگیری علمای بزرگ ایران از جمله حاج میرزا محمد حسن آشتیانی و شیخ فضل الله نوری در تهران، آقانجفی اصفهانی و برادرش حاج آقانورالله در اصفهان، فال اسیری در شیراز و.
.
.
اعتراضات شکلی وسیعتری به خود گرفت چرا که در اغلب بلاد ایران، شاگردان میرزای شیرازی و مجتهدان با بصیرت، ابعاد استعماری چنین قراردادی را برای مردم تبیین میکردند و با اشاره به روند حاکمیت انگلیسیها بر کشورهائی مانند هندوستان و مصر، اسارت ایران را نتیجه تحقق این گونه معاهدات عنوان میکردند.
پس از آنکه مردم اقصینقاط ایران نسبت به اهمیت مساله آگاه شدند، علمای اعلام از میرزای شیرازی در خصوص این قرارداد فتوا خواستند.
میرزا طی حکمی اعلام کرد: « بسم الله الرحمن الرحیم.
الیوم، استعمال تنباکو و توتون، بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان(عج) است.
» (تصویر؛ متن استفتاء و حکم میرزای شیرازی)
این حکم چنان نافذ بود که با امکانات محدود آن زمان به سرعت در کشور منتشر شد.
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که صبح روزی که این حکم به تهران رسید، تا هنگام اذان ظهر همه مردم از محتوای آن با خبر شدند و تا عصر همان روز قلیانها را شکستند و انبارهای توتون و تنباکو را به آتش کشیدند.
در یکی از شهرها، تعدادی از جوانان به خانه حاکم هجوم بردند تا او را از قلیان کشیدن منع کنند.
او در دفاع از خود گفت: شما اهل مشروب خوردن هستید و کار شما که از قلیان کشیدن بدتر است.
به او گفتند: اما میرزا فرمودند، استعمال تنباکو، محاربه با امام زمان(عج) است! ما اجازه نمیدهیم تو به جنگ با امام زمان بروی!
بر اساس گزارشهای تاریخی، در برخی از شهرها، افرادی برای خشک کردن تنباکو، مقداری از آن را در بامها پهن کرده بودند، اما برای احتیاط، از جمعآوری آن هم پرهیز کردند.
ناصرالدین شاه ابتدا از پذیرش حکم میرزای شیرازی، امتناع میکرد.
اما تأثیر این فتوا به حدی عمیق بود که شاه قاجار هم در حرمسرای خود جرأت نمیکرد قلیان استفاده کند.
در یادداشتهای روزانه منشی مخصوص ناصرالدین شاه آمده است: وقتی شاه به زنش گفت؛ چه کسی قلیان کشیدن را حرام کرده است؟ پاسخ شنید؛ همان کسی که مرا به تو حلال کرده است!
با این وجود، درباریان منورالفکر به دلیل رشوههای کلانی که برای انعقاد این قرارداد گرفته بودند، شاه را به مقاومت در برابر اعتراضهای مردمی تشویق میکردند.
آنان، همزمان با انتشار شایعات و اخبار مختلف میکوشیدند در صفوف نهضت خدشه ایجاد کنند.
ابتدا نسبت به اصالت حکم میرزا تردید ایجاد کردند.
ولی میرزا حسن آشتیانی و شیخ فضلالله نوری که از شاگردان میرزا بودند شهادت دادند که این حکم متعلق به شخص میرزای بزرگ است.
درباریان برخی واعظان وابسته به خود را به کشیدن قلیان در برابر مردم تشویق کردند و از آنها خواستند نسبت به "شیوه اجتهاد میرزا" چون و چرا کنند.
(تصویر؛ ناصرالدینشاه در شکارگاه قلیان میکشد.
)
اما هیچ یک از این ترفندها نتوانست در صفوف به همپیوسته و پرشور نهضت، خدشهای وارد کند.
در 23 جمادیالاول 1309، در کوچه و بازار تهران اطلاعیه هشدار دهندهای با این مضمون منتشر شد؛ «بر حسب حکم جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای میرزایشیرازی، اگر تا 48 ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود یوم دوشنبه آتیه جهاد است، مردم مهیا شوید.
» این اطلاعیه خوف عجیبی در دربار و اجانب ایجاد کرد.
برخی از درباریان و وابستگان به سفارتخانهها از تهران به روستاهای اطراف گریختند.
رئیس کمپانی رژی بیش از همه بیمناک شد و با مراجعه به دربار از شاه خواست دستور عاجلی صادر کند.
شاه قاجار به ناچار شخصا وارد صحنه شد و به میرزا حسن آشتیانی فرمان داد؛ «یا بر روی منبر میروی و در انظار عمومی قلیان میکشی یا تهران را ترک میکنی.
» اما این مجتهد مجاهد کسی نبود که با یک فرمان شاه بیمی به خود راه دهد و در پاسخی قاطعانه به شاه پیغام داد؛ «حکم تبعید را میپذیرم و تهران را ترک میکنم اما انتظار نداشته باشید به جنگ با امام زمان(عج) بروم!» انتشار پاسخ کوبنده میرزا حسن آشتیانی در میان مردم تهران، شور حماسی دو چندانی را برای قیامی جدی برانگیخت.
صبح روز بعد، مردم تهران باخبر شدند که میرزا حسن آشتیانی برای تبعیت از حکم تبعید آماده خروج از تهران است.
در مقابل، شیخ فضل الله نوری طی سخنان پرشوری به روشنگری مردم پرداخت و آنان را به اعتراض در برابر تبعید میرزا حسن آشتیانی فراخواند.
شیخ فضلالله، حمایت نکردن از میرزا حسن آشتیانی را مانند تعلل کوفیان در حمایت از مسلمبنعقیل قلمداد کرد و به آنان هشدار داد که سکوت در برابر تبعید مجتهدی مانند میرزا حسن، به منزله پذیرش یوغ استعمارگران خواهد بود و پیامدهای ناگواری برای امت اسلامی خواهد داشت.
این سخنان روشنگرانه تأثیر شگرفی بر مردم گذاشت.
پیش از همه زنان تهرانی به شیخ فضلالله نوری لبیک گفتند و آمادگی خود را برای دفاع از میرزا حسن آشتیانی اعلام کردند.
آنان فریاد میزدند که «از "طوعه کوفی"، تنها حامی مسلم، کمتر نیستیم و تا پای جان برای دفاع از میرزا حسن، در صحنه میمانیم.
یا به شهادت میرسیم یا شاه را به قبول حکم نائب امام زمان(عج) مجبور میکنیم.
»
زنان سپس، در قالب دستههای سوگواری به عزاداری پرداختند و در اطراف خانه میرزا حسن، جمع شدند و با شیون و زاری خواستار باقی ماندن او در تهران شدند.
اندک اندک اغلب زنان تهران گرد خانه میرزا حسن حلقه زدند و در ادامه به سوی کاخ ناصرالدینشاه حرکت کردند و با شعارهای کوبنده خشم و انزجار خود را علیه شخص ناصرالدینشاه و انگلیسیها ابراز کردند.
محور خواسته آنان مقاومت در برابر قرارداد تحمیلی اجانب و پذیرش حکم میرزای شیرازی بود.
آنان با اشاره به اینکه شاه به جای پذیرش حکم تحریم تنباکو، یک فقیه را از پایتخت اخراج میکند، او را با یزید و ابنزیاد مقایسه میکردند.
با انبوه شدن اجتماع زنان، مردان بسیاری هم به این راهپیمائی پیوستند.
در مقابل، دو تن از درباریان در برابر کاخ سلطنتی ظاهر شدند و از راهپیمایان به دلیل سردادن شعار علیه شخص شاه انتقاد کردند.
اما زنان عزادار، از اینکه شاه و دربار به حکم میرزای شیرازی به عنوان نائب امام زمان(عج) اعتنا نمیکنند، زبان به اعتراض گشودند.
درباریان که دیدند مردم سکوت نمیکنند به آنها ناسزا گفتند.
یکی از درباریان نیز برای ترساندن مردم، شمشیر خود را از نیام برکشید.
این اقدام، خشم مردم را دو چندان کرد و جمعیت با پرتاپ کردن اشیاء مختلف به آن دو درباری آسیب زدند و اعلام کردند آمادهاند وارد کاخ شده و حتی کار شاه را یکسره کنند.
شاه وقتی از جدیت قیام مردم، مطلع شد بر جان خود نیز بیمناک شد و دستور داد به مردم بگویند؛ «حکم میرزا را پذیرفته و معاهده توتون و تنباکو را لغو کرده است.
»
در این قیام برای نخستینبار موقعیت برتر مرجعیت شیعه در برابر سلطنت شاه قاجار آشکار شد.
پس از پیروزی نهضت، شیخ فضلالله نوری به دیدار مراد خویش شتافت و به سامراء رفت و ضمن تشریح ابعاد این قیام از میرزای شیرازی به دلیل صدور این حکم کوبنده تقدیر کرد.
اما با تأثر شدید میرزای بزرگ مواجه شد.
آن بزرگوار به شیخ فضلالله نوری فرموده بود؛ از این پس دشمنان اسلام قوت مرجعیت و روحانیت را در خواهند یافت و علیه همین نقطه قوت توطئه خواهند کرد.
در واقع، میرزای بزرگ، تمام راههای ممکن را پیموده بود تا کار به صدور چنین حکمی نرسد اما در نهایت از آنجائی که کیان مملکت اسلامی را در خطر میدید، چنین کرد.
پیروزی قیام علیه قرارداد توتون و تنباکو، 15 سال بعد ابعاد گستردهتری یافت و به پیروزی مشروطیت منجر شد.
اما از شگفتیهای تاریخ مشروطیت، تحقق پیشبینی میرزای شیرزای بود.
چرا که افتخارالعلماء، فرزند میرزا حسن آشتیانی و شیخ فضلالله نوری، نخستین قربانیان توطئههای استعمارگران علیه روحانیت بودند.