12 اردیبهشت
سالگرد شهادت استاد شهید آیت اللَّه مرتضى مطهرى(1358 ش)
سالگرد شهادت استاد شهید آیةاللَّه مرتضی مطهری
استاد شهید مطهری دارای شخصیتی جامع و ذوابعاد بود، به طوری که هنوز هم کسی از حیث تدوین مبانیایدئولوژیک خلأ ناشی از شهادت ایشان را پر نکرده است.
پرداختن به تمام زوایای گوناگون زندگی و تفکر آن بزرگوار در یک مقاله نمیگنجد لذا ما برای بررسی نقشافکار و آثار شهید مطهری در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به بررسی یکی از ابعاد شخصیت ایشان کهتاحدی نیز ناشناخته مانده و پیرامون عظمت آن کمترین سخن رفته است، به بحث میپردازیم؛ و نیز به نقشایشان در به ثمر نشستن نهضت و تضمین بقا و تداوم آینده انقلاب خواهیم نگریستشایان ذکر است کهحیات علمی و عملی استاد ارجمند، الهامبخش بسیاری از جوانان بوده و هست؛ بنابراین نظری گذرا بر آن، مارا در شناخت عمیقتر نقش ایشان در نهضت و اهداف آینده انقلاب، یاری خواهد کرد.
عنصر حماسه در میدان عمل
شهید در سنین جوانی در سال 1314 شاهد حماسه گلگون مسجد گوهرشاد در مشهد بودند و این حادثه نقشعمیقی در شکلگیری تفکر ایشان علیه نظام ظلم طاغوت داشت.
سالهای 1325 تا 1331 که در قم بودند، به صورتی مستحکم با آیةاللَّه کاشانی و فدائیان اسلام ارتباط داشتندو شرکت در دروس امام خمینی(ره) در تکوین شخصیت سیاسی و مبارزاتی وی سهم عمدهای را ایفا نمود.
تصمیم ایشان مبنی بر هجرت به تهران و تدریس در دانشگاه، یکی از مهمترین ویژگیهای زندگی ایشان است.
چرا که اتخاذ چنین تصمیمی و کار کردن با نیروهای جوان دانشگاه فقط و فقط با تکیه بر عنصر حماسه وشهامت و از خودگذشتگی بود که میتوانست به مرحله عمل درآید.
ایجاد پل میان حوزه و دانشگاه و نجات جوانان از غلتیدن به دامهای الحاد و التقاط و رفع عطش جوانان ازسرچشمه زلال معارف اسلامی از ثمرات پربار این تصمیم حماسی بودهمزمان با سالهای 41 و 42 استادشهید نیز به تشدید فعالیتهای سیاسی دست زدندهمسر استاد در این خصوص میگوید :
»در 15 خرداد سال 42 که امام دستگیر شدند عوامل رژیم آمدند دنبال آقای مطهریشب عاشورایی بود کهایشان سخنرانی عجیبی کرده بودند و به منبریها گفته بودند که باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوعحادثه و گرفتاری بایستیدبعد از آن سخنرانی بود که ایشان در ساعت نیم بعد از نصف شب به منزل آمدند.
منزل ما در کوچه »دردار« بود که یک حیاط 100 متری داشتآن روز بچهای دوماهه نیز داشتم، ایشان طبقمعمول یک مقداری پنیر یا کره میخوردند و آن شب نیز همان شام مختصر را از من طلب کردند و من رفتمشام بیاورم، درب حیاط صدا کرداستاد برای باز کردن درب حیاط رفتندآنها دائم مطهری را میکشیدند وایشان میخواستند لباس عوض کنند که اجازه نمیدادندمن آمدم جلو ایشان به من گفتند که لباسهای مرابیاور و جیب قبای ایشان پر از اعلامیه و دفتر تلفن و مدارک بود من رفتم و قبای دیگری برای ایشان آوردم.
آن شب ایشان را دستگیر کردند و نزدیک دو ماه زندانی بودندوقتی که آزاد شدند در اولین دیدار با منخندیدند و گفتند اگر کار تو نبود و آن قبا را عوض نکرده بودی رازهای ما کشف شده بود و تو خیلی زرنگیکردی«.
بعد از سال 42 که ارتباط امام با مردم قطع شد، بزرگترین مسؤولیت بر دوش بزرگمردی چون استاد گذاردهشد و در همین سالها استاد شهید در رأس شورایی جهت نظارت بر حفظ فکری هیأتهای مؤتلفه از طرف امامخمینی1 تعیین شدند و اعدام انقلابی منصور در بهمن 1342 با مشورت و اجازه همین شورا صورت گرفت.
شهید زنده حجةالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی درباره نقش استاد در سالهای پیروزی نهضت چنینمیگوید :
»مرحوم استاد شهیدمان آقای مطهری، هم در شکلگیری شورای انقلاب نقش مؤثری داشتند و هم در کارهایبعدی، در شکلگیری شورای انقلاب و در هدایت فکری آن هم مؤثر بودند، میدانید که این مسؤولیت را امامتوسط ایشان و از طریق ایشان به عهده ما گذاشتندایشان مسافرتی که به پاریس کرده بودند امام به ایشاندستور داده بودند که خود و چند نفر از دوستانشان شهید مظلوم آقای بهشتی، آقای خامنهای، آقای موسویاردبیلی، آقای دکتر باهنر، آقای مهدوی کنی و من دور هم جمع بشویم و درباره تشکیل هسته مدیریت کشورو برای تشکیل دولت و در مواردی که روی افراد اتفاق نظر داریم انتخاب کنیم و به ایشان معرفی کنیم طبعاًچون امام حرفها را برای ایشان زده بودند مرجع برای ما ایشان بودند«.
عنصر حماسه و مبارزه جزء لاینفک زندگی فیزیکی و حیات علمی ایشان بودسند زیر که از مرکز اسنادانقلاب اسلامی انتخاب شده است، ما را در شناخت هرچه بیشتر بعد حماسی فرزند راستین حوزه علمیه،بویژه در حمایت از فلسطینیها یاری میدهد :
»برابر سوابق موجود، نامبرده )مرتضی مطهری( یکی از روحانیون افراطی میباشد که در جریان پانزدهخرداد 42 به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر و به مدت چهل روز بازداشت بوده استیادشده از آن پسهمواره درصدد بوده تا در فرصتهای مقتضی اقداماتی علیه امنیت کشور دنبال نمایدمشارالیه از سال 42تاکنون متناوباً در جلسات مذهبی مختلف در تهران و شهرستانها مطالب تحریکآمیز و گمراه کننده واهانتآمیزی را در لفاف مسائل مذهبی و تاریخ اسلام بیان کرده و مینمایداز جمله اقدامات مشارالیه آناست که در سال 49 فعالیت دامنهداری را آغاز نموده تا ضمن افتتاح یک حساب بانکی و به دنبال تبلیغاتمفصل در بالای منبر از بین عناصر متعصب مذهبی وجوهی را جهت کمک به فلسطینیها جمعآوری کند کهمراتب به عرض رسید و مدیریت وقت اداره امنیت داخلی ساواک، ضمن صدور اوامری در زمینه جلوگیری ازجمعآوری چنین وجوهی و مراقبت از اعمال و رفتار مشارالیه مقرر فرمودند صلاحیت استادی ندارد، بهدانشگاه تهران منعکس گردد، که به همین نحو عمل شد و دانشگاه تهران از آن پس از وجود وی به عنوانمحقق استفاده نموددر تاریخ 49/12/12 گزارشی حاکی از مخالفت یاد شده با رژیم به عرض رسید و تیمسارریاست معظم ساواک اوامری به شرح زیر صادر فرمودند :
این شخص را همیشه مراقبت نمایندعنصری غیرصالح و همیشه در جبهه منحرفین قرار گرفته است«.
عنصر حماسه در میدان علم
استاد شهید مطهری در صحنه علمی و تدوین عقیدتی بنیانهای اسلامی در قالب نو و امروزین بسیار موفقبودند، چنانچه به کلام ایشان توجه شود میبینیم که در نوع گفتار ایشان خصوصاً زمانی که در رابطه بانهضت حسینی و کربلا سخن میگوید یک روح حماسی عجیبی حاکم استبه طور نمونه نوار سخنرانیایشان تحت عنوان »هجرت و جهاد« در این مورد شاهد مثال بسیار گویایی میتواند باشد، آنگونه که کمترکسی را مثل ایشان میتوان یافت که بدینسان قادر باشد صحنههای کربلا را عیناً مجسّم نماید که اشکها ازچشمها روان میشود و روح حماسه در کالبدها جریان مییابدتأثیر سخنرانی ایشان را از زبان شهید زندهحضرت آیةاللَّه خامنهای رهبر معظم انقلاب میخوانیم :
»یکی از عناصری که بنیه اصلی فکر اسلامی من را پایهگذاری کرده است سخنرانیهای بیست سال پیشآقای مطهری است.
در زمانی که شعار استعماری و انحرافی »نظم ما در بینظمی است« بر حوزهها حاکم بود، فکر تجدید بنایروحانیت در اندیشه ایشان بودشهید مظلوم بهشتی در این مورد میگویند :
»یادم است که در سال 1326 که در قم با آقای مطهری و آقایان دیگر علاوه بر درس و بحث و کارهایطلبگیمان همیشه به فکر سامان دادن به روحانیت و پربار کردن این نهاد اسلامی - اجتماعی بودیم، در همانسال یک حرکتی را در یک جمع حدود 18 نفری انجام دادیم که زمینهای بود برای همکاری بیشتر و پردوامتر.
ایشان تا به آخرین روزهای عمر پربرکتشان )فروردین 58) نیز سخت به این مسأله سرنوشتسازمیاندیشیدند و معتقد بودند که ثابت نگهداشتن روحانیت در وضع فعلی نیز به انقراض آن منتهی خواهدشد.
«
از عمدهترین و ژرفترین کارهای تحقیقی استاد، شرح بر کتاب »اصول فلسفه و روش رئالیسم« علامهطباطبایی بود که سهم مهمی در تزلزل و بیثباتی فلسفه ماتریالیسم ایفا نمود و این در زمانی بود که حزبتوده به رهبری تقی ارانی در اشاعه فلسفه مادی سخت در تلاش بودند و انجام این مهم زاییده روحپرخروش استاد بوداستاد شهید در زمینههای گوناگونی که احیاناً انحراف و اعوجاجی مشاهده میکرد بهسرعت عکس العمل نشان میداد و وارد میدان میشد و به نحو احسن پاسخ منطقی و اسلامی را ارائه میداد.
کتاب اصول فلسفه با کمال شجاعت وارد نبرد فکری با مسائلی شده است که غربیها در زمینه فلسفهگفتهاندخلاصه این یک صفت خاص در ایشان بود که در میدانهای خارج از آنچه که به طور رسمی حدود کاریک عالم اسلامی بود وارد میشدایشان همواره یک قدم جلو میگذاشت و به محیطهایی که در آن محیطها ازایمان خبری نبود و یا ضعیف بود میرفت و در آن محیط به دفاع و بیان افکار اسلامی و مقایسه آنها با سایرافکار میپرداخت.
در میان اندیشمندانی که در تکوین تفکر نسل جدید در دو دهه اخیر نقش داشتهاند، استاد شهید مرتضیمطهری از اولویت خاصی برخوردار استنوشتههای ایشان نقش مهمی در نجات جوانان از ورطه مکاتبغربی و التقاط و ایجاد تحرک انقلابی در نسل کنونی داشته است.
مرحوم مطهری زمانی مبارزات فکریاش را شروع کرد که در ایران موج غربزدگی در حال گسترش بود.
پس از اوج گرفتن مبارزات آزادیبخش به رهبری روحانیت آگاه و ظهور جنبش تنباکو، جنبش مشروطه وجنگل و پس از برچیده شدن بساط استعمار سیاسی در برخی از کشورهای مسلمان، قدرتهای غربی درصددبرآمدند استعمار فرهنگی را جایگزین استعمار سیاسی - نظامی نماینداستعمار آشکارا ضدیت اسلام را باخود لمس کرده و فهمیده بود که تا هنگامی که اسلام به صورت نیروی زنده در جامعه حضور دارد،امپریالیزم نمیتواند در آن جامعه ریشه دواند یا تداوم پیدا کند.
»گلادستون« نخستوزیر انگلستان در مجلس عوام، قرآن را در دست گرفت و با خشم اظهار داشت :»تاهنگامی که این کتاب در دست شرقیان است ادامه حاکمیت ما در آسیا و آفریقا در خطر است«از آن پساستعمار درصدد چارهجویی برآمد و چارهای که اندیشید صادر کردن ایدئولوژیها و مکاتب به ظاهر جذاب وگسترش نظام عقیدتی و ارزشی غربی و نفی فرهنگ و مذهب در جوامع اسلامی بودغرب درصدد برآمد ازخود بیگانگی فرهنگی ایجاد کند و فرهنگ و تمدن غربی را رواج دهد.
این تلاشها از اوائل قرن حاضر شروع شدافرادی مانند مَلْکَم خان، آخوندزاده، طالباف، تقیزاده، کسروی وارانی درصدد برآمدند ایسمها و مکاتب گوناگون غربی بویژه اومانیسم، علمپرستی، مادیگری، لیبرالیسم،ناسیونالیسم و مارکسیسم را مطرح سازند و نسل تازه را در ورطه این مکاتب بیگانه کشیده، پیوند آنان رابا اسلام بگسلند.
بخصوص پس از آن که روحانیت وارد صحنه سیاسی شد و پیشاپیش مبارزات رهاییبخش قرار گرفت،استعمار به شدت نگران شد و از طریق رخنه ایدئولوژیها درصدد برآمد که نسلهای جدید را از اسلام دورسازد.
این روند در سالهایی که استاد مطهری فعالیت خود را آغاز کرد به اوج رسیده بود، عوامل شرق و غرب موجوسیع تبلیغات کلامی و فلسفی خود را علیه مذهب و اسلام متوجه نسل جوان مسلمان کرده بودند، و دربارحاکم پهلوی نیز که از عمّال سرسپرده غرب بود، در حمله به اسلام و به دام انداختن نسل جوان به اینفعالیتها میدان داد چرا که اسلام را خطر بزرگی برای موجودیت خود میدانست.
در این شرایط استاد مطهری مبارزات پیگیر فکری خود را شروع کرداستاد مطهری به این نتیجه رسیده بودکه مبارزه با ظواهر تمدن غربی؛ مانند تجملپرستی، فرهنگ مصرف و تقلید کورکورانه از غرب مستلزم آناست که ریشههای اعتقادی و فکری که منجر به این نوع رفتار اجتماعی میشود قطع گردد.
برای تحقق این هدف، استاد مطهری در آثار خود به سه کار پرداخت :
الف - نقد و بررسی پایههای فکری و پایگاههای حمله غربزدگان علیه اسلام.
ب - بررسی و ابطال استدلالی مکاتب فلسفی و فکری و اجتماعی غرب و نیز مبارزه بیامان در برابر تمامتفکرات التقاطی.
ج - تبیین و تشریح اصول اعتقادی مکتب اسلام در قالبهای منطقی و استدلالی با بیان جدید.
خود استاد در کتاب »عدل الهی« خاطرنشان میسازد که یکی از اهداف عمده وی در نوشتن کتابهای گوناگون،شکستن طلسم غربزدگی و ارائه اسلام به عنوان یک ایدئولوژی جامع بوده استوی مینویسد :
»این بنده که از حدود بیست سال پیش، قلم به دست گرفته، مقاله یا کتاب نوشتهام، تنها چیزی که در تمامنوشتههایم آن را هدف قرار دادهام، حلّ مشکلات یا پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامیدر عصر ما مطرح استنوشتههای این بنده برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی و برخی فقهی وبرخی تاریخی استبا این که موضوعات این نوشتهها کاملاً با یکدیگر مغایر است، هدف کلّی از همه اینها یکچیز بوده و بس.
هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئیاش از یک طرف و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایتاز اسلام در این عصر، از طرف دیگر سبب شده که اندیشههای اسلامی در زمینههای مختلف از اصول گرفتهتا فروع مورد هجوم و حمله قرار گیردبدین سبب این بنده ناتوان، وظیفه خود دیده است که در حدودتوانایی در این میدان انجام وظیفه نمایم.
« )عدل الهی، ص 8 - 9)
شهید مطهری برای دستیابی بدین هدف، در آثار مختلف به بررسی و ابطال مکاتب وارداتی غربی و ارائهدیدگاههای صحیح اسلام در آن زمینهها پرداخت تا جوانان را از مکاتب غیر اسلامی یا التقاطی نجات دهد.
نخستین مکتب غربی که در ایران از اواخر قرن نوزدهم به وسیله عوامل مشکوکی؛ همچون ملکم خان و سایرفراماسونها وارد شد مکتب اومانیسم و لیبرالیسم و علمپرستی بوده استاز آخوندزاده و ملکمخان گرفته تاتقیزاده و فروغی و همه لیبرالها و التقاط گرایان دست راستی، اومانیسم و انسانگرایی را بهانهای برای نفیسیستم اعتقادی خداگرایانه قرار دادند.
مرحوم مطهری در بسیاری از آثار خود، نظریه اسلام را درباره انسان عرضه کرد و مبانی اومانیسم»خدامنکر« غربی را ابطال نموداستاد در کتاب »انسان و قرآن« و »تکامل اجتماعی انسان« و نیز در کتاب»انسان ایدهآل یا ایدهآل انسان« مبحث انسان در جهانبینی اسلامی را مطرح ساختدر کتابهای »انسان وایمان« و »هدف زندگی« و »وحی و نبوت« نیز نظر اسلام درباره روان انسان، رابطه انسان با خدا و کمالانسان در اسلام را بررسی کرد.
در کتاب »انسان در قرآن« نظر اگزیستانسیالیسم را که مدعی اومانیسم متعالی است، رد کرد و در کتاب»جهانبینی« و »تکامل اجتماعی انسان« به ابطال نظریه مارکسیسم درباره انسان پرداخت.
مبنای دیگر تفکر غربزدگان که بسیاری از جوانان را به ورطه خود کشیده بود، اعتقاد به ساینتیسم یاعلمپرستی بود که آنرا وسیلهای برای نفی سیستم اعتقادی و نظام ارزشهای جامعه ساخته بودندیکی ازکارهای ارزنده استاد مطهری این بود که با اندیشه عمیق و قلم توانای خود به مبارزه با علم پرستی پرداختو بهطور استدلالی پایههای آنرا در هم کوبیدوی در کتاب »امدادهای غیبی« ثابت کرد که علم نمیتواندجایگزین دین شود، در کتاب روش رئالیسم، جلد پنجم، حسگرایی را مورد بررسی قرار داده و محدودیتهایروش تجربی را خاطرنشان ساختاو در کتاب »وحی و نبوت« دیدگاه توحیدی و جهانبینی الهی و نیز لزومایمان را ثابت نمودمکتب سوم که از دوران پس از انقلاب روسیه در ایران وارد شد و عدهای از جوانان را بهدام انداخت، فلسفه »ماتریالیسم دیالکتیک« بوده است.
در دوران آغاز فعالیت مرحوم مطهری، افرادی مانند تقی ارانی و دار و دستهاش بشدّت این مکتب را ترویجنموده و از این طریق تیشه به ریشه اسلام میزدندمرحوم مطهری در کنار استاد خود علامه طباطباییضرورت مبارزه فکری با این مکتب را احساس کردند و به تألیف کتاب فلسفه و روش رئالیسم پرداختند.
ماتریالیسم و مارکسیسم یکی از مکاتب غربی بود که در دهههای اخیر بزرگترین سهم را در گسترشغربزدگی و بیگانگی از خویش در میان جوانان داشتمبارزه پیگیر مرحوم مطهری و کتاب فلسفه و روشرئالیسم نقش بزرگی را در اثبات بیپایگی ماتریالیسم در نیم قرن اخیر داشته است.
استاد غیر از کتاب یاد شده، در بسیاری از آثار خود مبانی مارکسیسم را محک زده و عدم اصالت آن را ثابتکردهشتاد ساعت نوارهای استاد راجع به مارکسیسم، پایههای ایدئولوژی مارکسیسم را منهدم میسازد.
در کتاب »علل گرایش به مادیگری« و »امدادهای غیبی« و نیز در »ده گفتار« )مقاله هشتم( عواملی را که موجبافتادن جوانان در دام ماتریالیسم میگردد بررسی کرده و در »مقالات فلسفی« تحول دیالکتیکی را به نقدکشیدهدر »تاریخ و جامعه« نظریه دیالکتیک تاریخی را به نقد گذاشته و همه اصول و مبادی ماتریالیسم ومارکسیسم را بهطور مستدل رد کرده استوی به التقاط نیز پرداخت و نقش اساسی را در فروکش کردنموج التقاط چپگرا ایفا نمود و در کنار رد و ابطال نظریههای مکاتب فکری، فلسفی و شالودههای تفکرغربزدگان دوّمین کاری که شهید مطهری انجام داد، نابود کردن پایگاههایی که غربزدگان از آن، به اسلام حملهمیکردند بودشهید مطهری در مقابل این یورشها محکم ایستاد و برای خنثی ساختن حملات از خودبیگانگان، به نگارش کتابهای »حجاب«، »حقوق زن در اسلام«، »خدمات متقابل ایران و اسلام« و »مسأله کتابسوزی در ایران و مصر« همت گماشتمسأله »حجاب« و عدم تساوی حقوق زن و مرد در اسلام را غربزدگانوسیلهای برای حمله به اسلام و دور کردن جوانان بخصوص دختران از اسلام ساخته بودندبرای مقابله بااین هجوم، استاد مطهری دو کتاب یاد شده را نگاشتدر مقدمه کتاب حجاب، استاد مینویسد :
»ریشه بسیاری از انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را باید در لابلای افکار و عقاید آنان جستجو کردفکراین نسل آن چنان که باید راهنمایی نشده استهدف نویسنده از طرح و نشر مسأله حجاب این است کهاحساس شد گذشته از انحرافات عملی فراوان که در زمینه حجاب به وجود آمده، این مسأله و سایر مسائلمربوط به زن وسیلهای شده است در دست یک عده افراد ناپاک و مزدور صفت که از این پایگاه علیه دینمقدس اسلام جار و جنجال تبلیغاتی راه بیندازندبدیهی است که در شرایط موجود که نسل جوان از جنبهمذهبی به قدر کافی راهنمایی نمیشود، این تبلیغات آثار شوم خود را میبخشد«.
زمانی که در ایران ملیگرایان غربزده و رژیم پهلوی ملیگرایی را بهانهای برای کوبیدن اسلام قرار داد وبرخی جوانان به این جریان جذب شدند، استاد کتاب »خدمات متقابل اسلام و ایران« را نوشت که نخستینتلاش علمی و منظم در جهت ابطال ادعاهای ناسیونالیستها بودبدین ترتیب، شهید مطهری نقش بزرگی دررهانیدن نسل جوان از غربزدگی و مکاتب چپ و راست برداشته و با تلاش پیگیرش توانست وظیفه خود رادر برابر نسل جوان معاصر به نحو شایسته به انجام رساند و در پیشگاه خدای متعال روسفید گردد.
استاد شهید در تداوم دفاع از حریم اسلام سخت به التقاطیون میتازد و در پاورقی اصول فلسفه )ج 5) باعنوان »نظریه تلفیق علیه لیبرالها و التقاط راست« با بصیرت وافی به نقد میپردازد و آنها را بحق متهممیکند که در مقابل مادیین سپر انداختهاندشهید مطهری محصول خلف حوزههای علمیه و عصاره صدهاسال تفکر خالص حاکم بر حوزهها و حاصل عمر امام امت در آوردگاه کارزار با مکاتب و مسالک کفر و شرک ونفاق، خوش درخشید و آذرخشی بود که جهانی را در پرتو نو خویش منور ساخت و هنوز نیز طنین ندای»هل من مبارز« اوست که از حلقوم میلیونها جوان مسلمان علیه امپریالیسم و کمونیسم و التقاط بلند است وپاسخی نمیشنوند و همچون احسان طبریها در این گود لنگ میاندازنددر اوج حماسه شگرف و جدال حقو باطل، استاد در جواب تهدیدات گروه منحرف فرقان چنین پاسخ میدهد و آینده خویش و شهادت خود را بهدست خوارج زمان همچون رهبرشان امیرالمؤمنین7 پیشبینی میکنند :
»اگر قرار است من زندگی خود را در راه جلوگیری از انحراف اسلام از دست بدهم، بگذار چنین باشد که اینبهترین شیوه مردن است.
«
و سرانجام چنانکه خود آرزو داشت در 12 اردیبهشت 58 به بهترین شیوه که شهادت در راه خداست، بهدست همین گروه منحرف »فرقان« چشم از جهان فروبست و روح بزرگش به ملکوت اعلی پیوست.
بیانات امام درباره شهید مطهری
»من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرممحسوب میشددر اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودانه ثلمهای وارد شد که هیچ چیزجایگزین آن نیست.
من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود، مردگان را حیات میبخشند و بهظلمتها نور میافشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک میگویممن گرچه فرزندعزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشته و دارد.
مطهری در طهارت روح و قدرت ایمان و قدرت بیان کمنظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست؛ لکن بدخواهانبدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیاش نمیرود«.
»گر چه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزیرسید و نهادهای اسلامی - انقلابی یکی پس از دیگری در ظرف تقریباً یک سال با آرامش و موفقیت شکلگرفت لکن بر ملت و بر حوزههای اسلامی و علمی خسارتهای جبرانناپذیر به دست منافقین ضدانقلاب واقعشد، همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلامشناس عظیمالشأن حجةالاسلام آقای حاج شیخ مرتضیشهید مطری رحمةاللَّه علیه.
اینجانب نمیتوانم در این حال، احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنمآنچهباید عرض کنم درباره او آن است که وی خدمتهای ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تأسف بسیاراست که دست خیانتکار، این درخت ثمربخش را از حوزههای علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمراتارجمند آن محروم نمود.
مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانهای محکم برای حوزههای دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برایملت و کشور بودخدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید.
من بهدانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه میکنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههایغیر اسلامی فراموش شود«.
»سالروز شهادت شهیدی مطهر است که در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی ازوجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بوداو با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی وتوضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و بیقلق و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداختآثار قلم و زباناو بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأتمیگرفت، برای عارف و عامی سودمند و فرحزا استامید آن بود که از این درخت پرثمر، میوههای علم وایمان بیش از آنچه به جا مانده، چیده شود و دانشمندانی پربها، تسلیم جامعه گرددمعالأسف دستجنایتکاران مهلت نداد و جوانان عزیز ما را از ثمره طیبه این درخت برومند محروم نمود و خدای را شکر کهآنچه از این استاد شهید باقی است، با محتوای غنی، خود مربی و معلّم است«.
»مرحوم مطهری فردی بود که جنبههای مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که مرحوم مطهری به نسلجوان و دیگران کرده است کم کسی کرده استآثاری که از او هست، همهاش بیاستثنا خوب است و من کسیدیگر را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بیاستثنا آثارش خوب استایشان بیاستثنا آثارش خوب وانسانساز است«.