9 محرم الحرام
جواب رد حضرت اباالفضل به امان نامه شمر ذی الجوشن (61 ق)
شمر بن ذیالجوشن از سرداران لشکر عمر بن سعد، عصر روز نهم ابن سعد را مهیّای نبرد دید.
از آنجائی که حضرت اباالفضل(ع) را مبارزی بیمحابا و شجاع میدانست کوشید وی را با ترفندی از لشکر امام حسین(ع) جدا کند.
به همین امید به خیام حرم نزدیک شد و بانگ زد که: فرزندان خواهرم کجایند؟
منظور شمر، حضرت عباس(ع) و سه برادرش به نامهای عبداللَّه، جعفر و عثمان بود که از فرزندان فاطمه امالبنین(س) بودند.
آن مجلّله از قبیله بنیکلاب و شِمر هم از همین قبیله بود.
امام حسین(ع) که صدای شمر را شنید به برادرانش فرمود: «جواب شمر را بدهید، اگرچه او فاسق است ولی با شما قرابت و خویشی دارد.
»
حضرت عباس(ع) به همراه سه برادر نزد شمر رفتند.
شمر برای آنان، امان نامهای آورده بود، مشروط بر این که از یاری حسین(ع) دست بردارند و سپاهش راترک گویند.
حضرت عباس(ع) فرمود: بریده باد دستهای تو و لعنت باد بر امانی که برای ما آوردهای.
ای دشمن خدا! ما را امر میکنی که از حمایت ولی خویش دست برداریم و از ملعونان اطاعت کنیم.
آیا ما را امان میدهی ولی برای پسر رسول خدا(ص) امانی نیست؟
شمر از شنیدن این پاسخ محکم و استوار خشمناک شد و به لشکرگاه خویش برگشت و آماده نبرد شد.
امام حسین(ع) برادر خود حضرت اباالفضل را به اردوگاه دشمن فرستاده و پیشنهاد دادند که جنگ را به روز دیگر محول کنند تا آن شب را امام و یارانشان به نماز و راز و نیاز با خداوند بپردازند.