17 سپتامبر
مرگ پوپِر (1994م)
کارْلْ رِیمُونْدْ پوپِر، نظریهپرداز صهیونیست و معاصر اتریشی و از شخصیتهایی است که مورد توجه جریان مدعی اصلاحطلبی در ایران است.
از این رو معرفی اجمالی وی مناسب به نظر میرسد.
پوپر در 28 ژوئیه 1902م در خانوادهای یهودی در ویِن به دنیا آمد.
وی با قدرتگیری نازیها در آلمان و سپس اتریش، تحت تأثیر تبلیغات شدید صهیونیستها در خصوص یهودیستیزی نازیها، از کشور خود گریخت و در زلاندنو در قاره اقیانوسیه اقامت گزید.
وی طی سالهای بعد به انگلیس و سپس ایالات متحده سفر کرد و ضمن تقبیح آلمان و ایتالیا به ارائه نظرات خود پرداخت و در حالی که نظم نوین امریکا را میستود، سیطره امریکا بر جهان را به دلیل حاکمیت لیبرال دموکراسی بر آن مشروع میدانست.
تا جایی که متقابلا با حمایت دستگاههای تبلیغاتی آمریکائی به عنوان یکی از پرنفوذترین نظریه پردازان قرن بیستم، در دانشگاههای جهان معرفی شد.
کتابهایش به 30 زبان ترجمه گردید و از سوی مراکز مطالعاتی و شبه مطالعاتی نشانهای گوناگونی به وی اعطا شد.
از پوپر آثاری بر جای مانده که "جامعه باز و دشمنان آن"، "شناخت عینی"، "حدسها و ابطالها"، "فقر تاریخیگری" و "منطق اکتشاف علمی" از آن جملهاند.
پوپر در 17 سپتامبر 1994م در 92 سالگی درگذشت.
بیم از نازیسم و فاشیسم همواره سایه خود را بر مطالعات و نظریات وی گسترده بود.
از این رو، تأسیس هر نوع نظام سیاسی مبتنی بر رهبری فردی واحد را معادل حکومت مستبدانه هیتلر و موسیلینی میدانست و بر این باور بود که برای جلوگیری از ظهور دولتهای این چنینی باید جوامع مختلف را تربیت کرد و به سوی لیبرال دموکراسی رهنمون ساخت.
چرا که حکومت لیبرال دموکراسی، بهترین مدلی از نظامهای سیاسی است که بشر توانسته است خلق کند و سعادت و نیکبختی را در آن مهیا سازد.
وی ظهور نازیسم و فاشیسم را محصول اهتمام بشر به فلسفه و عقل صرف میدانست و از این رو ضمن ناسزاگوئی به اندیشههای افلاطون، ارسطو، هگل، نیچه، مارکس و.
.
.
کوشید دموکراسی و لیبرالیسم را به عنوان یک نظام سیاسی تفاهم شده از سوی عقلای بشر، بهترین نظام حاکم معرفی کند.
وی در آخرین گفتگوی خود با مجله اشپیگل تصریح کرد که اگر اقوام و ملل عقب مانده، میل به لیبرال دموکراسی نداشتند باید آنها را به زور سرنیزه به ارزشهای لیبرال دموکراسی واقف کرد!
پوپر بر این باور بود که دانش تجربی به عنوان علمی که تمدن غرب بر آن استوار شده است، دانشی ابطال پذیر است.
از نظر او معتبرترین یافتههای ذهن، بر دانش تجربی استوار است.
وی دانش مبتنی بر وحی و شهود و حتی عقل محض را واجد اعتبار نمیدانست ولی معتقد بود تجربه نیز به دلیل آزمون و خطا و ابطال پذیری، صورتهای ذهنی متفاوتی در اندیشه افراد بشر ایجاد میکند.
از این رو، انسانها می توانند حقایق را به صورتهای متفاوتی درک کنند.
به همین دلیل وی به نسبیتگرائی در حقیقت و مظاهر آن معتقد گردید و نظریه خود را بر نوعی قراردادگرایی و تفاهم درباره ماهیت علم استوار کرد.
این نظریه چند سال بعد از سوی شاگردانش در هیأت حاکمه ایالات متحده با عنوان صدور ارزشهای آمریکائی و تهاجم وحشیانه به عراق و افغانستان عملیاتی گردید.
مادلین آلبرایت؛ وزیر خارجه اسبق آمریکا، هانتینگتون؛ صاحب نظریه نبرد تمدنها، فوکویاما؛ صاحب نظریه پایان تاریخ، رابرت مرداک؛ غول رسانههای صهیونیستی و صاحب فاکسنیوز، الجزیره، فارسی وان و.
.
.
.
، جرج سوروس؛ صاحب بنیاد جامعه باز(اُپن سوسایتی)؛ بنیاد سوروس؛ مجری کودتاهای مخملی در اروپای شرقی و حامی مالی اصلاحطلبان در فتنه 1388 و.
.
.
شاگردان مستقیم پوپر هستند.
بسیاری از نومحافظهکاران ایالات متحده و کارگزاران دولت بوش پسر مانند رایس، دیک چنی و.
.
.
و بسیاری از استراتژیستهای دولت اوباما، با واسطه از مکتب فکری پوپر بهره بردهاند.
در ایران نیز جریان مدعی اصلاح طلبی به ویژه افرادی مانند سروش، ملکیان، محمد مجتهد شبستری، بشیریه، هادیان، سمتی، حجاریان، تاجزاده، کدیور و.
.
.
و محافل فکری آنها از جمله گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در دولتهای سازندگی و اصلاحات، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در همین سالها، حلقه مجله کیان، آئین، جامعه سالم و روزنامههای جامعه، توس، نشاط، عصرآزادگان و.
.
.
مبلغ و مجری آرای پوپر بوده و هستند.