5 آذر
روز بسیج مستضعفان(تشکیل بسیج مستضعفان به فرمان امام خمینی(1358 ش)
سالروز تشکیل بسیج مستضعفین
خداوند در جهان طبیعت برای هر چیز، اسباب و عوامل ویژهای قرار داده است.
همچنین دفاع از دینش را به عهدهمردان متعهد و مؤمن به اسلام نهاده است و لذا پس از آیه 39 سوره حج که برای نخستین بار اجازه جهاد را صادر کرده،میفرماید:
».
ولولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لهدِّمت صوامعُ و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللَّه کثیراً«.
چنانچه خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع ننماید، هر آینه دیرها و صومعهها و معابد و مساجدی کهدر آنها ذکر خدا بسیار میشود، ویران خواهد شد
و در سوره بقره در آیه 251 به دنبال نقل جهاد داوود با جالوت و به قتل رسانیدن او میفرماید:
»لولا دفع اللَّه الناس بعضهم ببعض لفسدت الأرض«.
اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، زمین به فساد کشیده خواهد شد.
و این خود فلسفه بسیج و جهاد در راه خدا را تشکیل میدهد و لذا در آیه 41 سوره توبه برای تحقق یافتن این هدفمقدس میفرماید:
»انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا بأموالکم و أنفسکم فی سبیلاللَّه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون«.
همگی سبکبار و سنگینبار به سوی جبهه بسیج شوید و با اموال و جانهایتان در راه خداوند به جهاد پردازید که این بهسود شما است چنانچه بدانید.
خفاف و جمع خفیف و ثقیل است.
مرحوم علامه طباطبایی در المیزان میفرماید: این دو واژه، عبارت از دوحالت مختلف در انسان است و کنایه از این است که هیچ چیز نباید عذر و بهانهای برای عدم حرکت و بسیج به سویجبهه جنگ شود؛ مانند فقر یا ثروت، کثرت مشاغل زندگی، وابستگیها و دلبستگیها به خانواده و بستگان و دوستانو.
بسیج در عصر بعثت
در عصر بعثت، هنگامی که مسلمانان در مکه به ترویج آیین مقدس اسلام مشغول بودند، پیوسته از سوی جامعه شرکجاهلی مورد شکنجه و آزار جسمی و روانی قرار میگرفتند و لذا به طور مکرر از رسول خدا9 تقاضای جهاد مینمودندولی چون هنوز دستور جهاد از جانب خداوند نازل نشده بود، آن حضرت آنان را در انتظار نزول آیه جهاد میگذاشت تاسرانجام دستور هجرت به مدینه صادر شد و با گرایش اهل مدینه به اسلام و افزایش نیروی انسانی مؤمن، قدرتنظامی مسلمانان به حدّ کافی رسید و به دنبال آن، آیه جهاد نازل گردید: )أذن للذین یقاتلون.
( و بدین ترتیب با اجازهجهاد در راه خدا، به انتظار طولانی آنان پایان داده شد.
آنچه در این میان بیشتر جلب توجه میکند، شور و استقبال گستردهای است که در جامعه کوچک مدینه، پس از اجازهجهاد دیده میشود، حتی کسانی هم که از امکان مادی و یا جسمی برخوردار نبودند، احساس مسؤولیت مینمودند؛چنانکه پیرمردی نابینا از اصحاب رسول خدا9 حضور حضرت میرسد و عرضه میدارد:
»کسی ندارد حتی عصای اورا بگیرد و در عین حال نگران این است که مبادا پیش خداوند از عدم شرکت در جبهه معذور نباشد« و جمعی دیگربرای گرفتن مرکبی پیش پیامبر میآیند تا بوسیله آن به سوی جبهه حرکت کنند و با دشمنان خدا بجنگند، وقتی ازپیامبر میشنوند که:
»لا اجدما أحملکم علیه« مرکبی که شما را بر آن سوار نمایم دراختیارم نیست، )تولوا واعینهمتفیض من الدمع حزناً( با چشمان اشکبار و اندوهگین باز میگردند، که در آیه 92 سوره توبه به آنها اشاره شده است.
و نیز در آیه 122 همین سوره آمده است:
»و ما کان المؤمنون لینفروا کافة.
« و در شأن نزول آن آمده است که مسلمانانحتی در جنگهایی که شخصاً پیامبر9 در آن شرکت نمیکرد و به آن »سریه« گفته میشد، همگی با اشتیاقی بسیارشرکت میکردند، لذا آیه فوق نازل شد که جمعی در مدینه بمانند و از پیامبر9 احکام دینشان را فراگیرند و به رزمندگانپس از بازگشت از جبهه بیاموزند، زیرا که مسلمین، عصر سیاه جاهلیت را )که قرآن کریم خطاب به آنان میفرماید:
»وکنتم علی شفا حفرة من النّار« شما در کنار پرتگاه و گودالی از آتش فساد و خصومت و تباهی قرار داشتید( پشت سرنهادند و دشمنان اسلام را که به برکت آن از جهنم سوزان جاهلیت رهایی یافته بودند، پیشرو داشتند، و به همین دلیلبا تمام وجود از دینی که مایه سعادت و عامل نجات آنان بود دفاع مینمودند، به گونهای که دشمنان اسلام را با تمامعدّه و عُدّه از پای درآوردند و پرچم پرافتخار اسلام را بر بام بلند جهان برافراشتند.
آنان در شرایطی این فرمان مقدسبسیج را پذیرا شدند که از حداقل امکانات مادی و نیروی انسانی برخوردار بودند، به گونهای که حتی گاهی هر چند نفررزمنده به یک دانه خرما قناعت مینمودند، و از نظر شرایط جوی در آن گرمای طاقت فرسای جزیرةالعرب در بدترینوضعیت قرار داشتند، ولی با این همه، حتی پیری و کهولت سن مانع شرکت آنان در بسیج عمومی نمیشد.
در رابطه با آیه 41 سوره توبه نیز آمده است:
مردی از اصحاب پیامبر9 پس از عمری جهاد در رکاب آن حضرت، مجدداً به آیه یاد شده از سوره توبه میرسد،خطاب به فرزندانش میگوید: »جهّزونی یا.
مرا برای جهاد در راه خدا مجهز سازید.
پسرانش میگویند:
تو در رکابپیامبر و بعد از او جنگها نمودهای و اکنون دیگر پیر شدهای.
مرد صحابی میگوید:
در این آیه میبینم که پروردگارمان بهپیر و جوان ما فرمان بسیج داده است.
فرمان بسیج عمومی از سوی امام(ره)
آن همه شور و حماسهای که برای دفاع از اسلام در صدر اسلام اتفاق افتاد، پس از گذشت چهارده قرن در ایراناسلامی تکرار شد، به گونهای که عرصه را آن چنان بر صدامیان تنگ کرد که سرانجام دست صلحطلبی به سوی ملت مادراز نمودند و این همه، به برکت فرمان بسیجی بود که امام امت(ره) در پنجم آذرماه 58 صادر نمود و فرمود:
»مملکت اسلامی باید همهاش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد، باید اینطور باشد که یک مملکتی که بیستمیلیون جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتشی داشته باشد و یک چنین مملکتیآسیبپذیر نیست«.
صدام در ملاقاتی که وزیر امور خارجه کشورمان با وی داشت، به نکته ظریفی اعتراف کرد که نشانه اقتدار و عظمتبسیج است.
وی خاطرنشان ساخت که ایرانیها با پیشانی بند سبز خود با فریاد تکبیر، تا هر کجا که میخواستند پیشمیآمدند و هر تصمیمی را به مرحله اجرا درمیآوردند و از چیزی جز خدا نمیترسیدند.
فضل آن است که دشمن به آن اعتراف کند )الفضل ما شهدت به الاعداء( و در افتخار بسیج همین بس که حتی سرانجبهه دشمن هم به عزت و عظمت و خدایی بودن این نیروی شجاع و دلیر اعتراف دارند.
یکی از مکانیزمهای مؤثر و عمدهای که نه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی (5 آذر 1358) از سوی رهبر کبیر انقلاببه منظور مقابله با توطئههای استکبار جهانی ایجاد شد، همین نهاد معظم بسیج مستضعفین بود که به حق توانستپیروزیهای چشمگیری را نصیب کشور نماید.
امام امت(ره) در جملهای رسا نقش بسیج را در سرنوشت کشور چنینترسیم فرمودند:
»اگر بر کشور نوای دلنشین تفکر بسیجی طنینانداز شود چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید والا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.
یک بررسی تاریخی بخوبی نشان میدهد که وحدت ملی و بسیج عمومی، نیاز استراتژیک تمام انقلابها؛ بخصوص درمراحل سازندگی آنهاست.
در همین راستا، انقلاب اسلامی، هم در شکل مبارزه و هم در محتوا و مضمون حرکتانقلابی خویش، از عمیقترین عوامل وحدت و گستردهترین علل حضور نیروهای مردمی برخوردار بوده است.
چنینعلل و عواملی در هیچیک از جنبشها و انقلابهای دههها و دورههای اخیر با این ویژگی وجود نداشته است؛ چرا که ازیکسو انقلابهای ملی و مارکسیستی به دلیل همسو نبودن با افکار و احساسات مذهبی تودههای مردم و از سوی دیگرانقلابهای مکتبی به دلیل کم اهمیت دادن به نقش مردم و حضور کمرنگ مبانی اعتقادی و عوامل فرهنگی، بههیچوجه نتوانستهاند همانندی برای انقلاب اسلامی به شمار آیند، و هر انسان منصف بخوبی اذعان دارد که عملکردسراسر افتخار بسیج و موفقیتهای آن در طول عمر پربرکت خویش، مرهون سه اصل؛ رهبری، مکتب و وحدت بودهاست.
در هر حال، ویژگیها، ارزشها، اهمیت و نقش آفرینیهایی که بسیج در ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیبرای انقلاب و جامعه ما داشته است، آن را دارای مشروعیت و حقانیت نموده است و از آنجا که انقلاب اسلامیدرصدد آن است که عَلَم مبارزه با کفر و استکبار را در تمام ابعاد و سطوح داخلی و خارجی همواره برپا نگهدارد،ضروری است که طرحها و برنامههایی را جهت انسجام و پایداری مستمر تشکیلات بسیج در محیطهای آموزشی،فرهنگی، حرفهای، خدماتی، ورزشی، هنری، علمی و.
پیشبینی نماید تا اعضای آن همواره روحیه بسیجی، دفاعیو فرهنگی خود را حفظ نمایند.
اکثر انقلابها پس از پیروزی در سطوح ملی و بینالمللی با مشکلات عدیده و آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیگوناگونی مواجه بودهاند.
انقلاب اسلامی پس از رشد و بالندگی خود، عَلَم مبارزه با کفر و عناد و ظلم را در نظام سلطهجهانی برافراشت و حرفی نو و پیامی تازه برای تمام مردم محروم و مستضعف جهان مطرح نمود، لذا همواره موردغضب و خشم و تهاجم گسترده استکبار جهانی قرار گرفت و در این زمینه بیمناسبت نبود که حضرت امام1 فرمودند:
»این بزرگترین سادهاندیشی است که، چه در جنگ و چه در صلح، تصور کنیم جهانخواران و خصوصاً آمریکا و شورویاز عناد با اسلام عزیز دست برداشتهاند«.
لذا نیروهای انقلاب بویژه پیروان صدیق آن حضرت نباید لحظهای از کید دشمنان غافل بمانند چون در نهاد و سرشتآمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی9 موج میزند و آنچه که انقلاب اسلامی را در مقابل تهاجماتگسترده امپریالیسم مصون میدارد، حضور گسترده نیروهای مردمی و بسیجی در صحنههای سیاسی، اجتماعی وفرهنگی جامعه است.
اکنون در دهه دوم انقلاب که موضوع بازسازی مطرح شده، اگر قصد آن داریم که کشور مستقل و آزادی را در تمام ابعادبسازیم و اگر در جهت رشد و توسعه اقتصادی و امنیت ملی و رفاه عمومی ایران اسلامی برنامه و یا ایدهای داریم و اگربه استقلال و تمامیت ارضی کشور فکر میکنیم و سرافرازی و عزت ملت مسلمان ایران را در سر داریم باید بسیج وبسیجی و تمامی نیروهای مردمی را در سرتاسر بافت جامعه از شهر و روستا، کارخانه و اداره، خانه و مدرسه، بازار وخیابان، صدا و سیما، روزنامه و مجله، ورزش، سیاست، دانشگاه و.
مورد حمایت قرار دهیم و تمام توان را برایتحقق آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی به کار بریم و زمینههای تفکر بسیجی در دفاع از ارزشهای الهی - انسانی درجامعه اسلامی و انقلابیمان را گسترش دهیم تا انقلاب از هر جهت مصون بماند، همه اقشار مردم و بویژه مسؤولین ومدیران جامعه در کلیه سطوح بایستی به خصوصیات بارز بسیجی تأسی جویند و نه تنها باید مبلّغ فرهنگ بسیجیباشند بلکه خود باید نمونهای از یک بسیجی با معیارهای ارزشمند ایمان و توکل به ذات اقدس حق تعالی، شجاعت،شهامت در برخورد با مشکلات، مبارزه بیامان با دشمن، آگاهی، صداقت، دلسوزی، خلوص و تلاش و فداکاری و ازجان گذشتگی، اراده پولادین، دقت و تخصص و ابتکار در کارها که از بسیجی عنصری گرهگشا میسازد باشند.
اگر اینروحیه و تلاش مستمر در همه زمینههای سیاسی، اقتصادی، قضایی، فرهنگی و اجتماعی کشور به طور جدی وجودداشته باشد در کمترین زمان، مشکلترین مسائل براحتی قابل حل بوده و گامهای مؤثری در جهت پیشبرد تفکر وفرهنگ بسیجی در سطح جهان برداشته میشود؛ چرا که به قول حضرت امام1 بسیج تنها منحصر به ایران اسلامینیست و باید هستههای مقاومت در تمام جهان به وجود آید و در مقابل شرق و غرب بایستند.
شما در جنگ تحمیلینشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود.
بنابراین اگر ما به این ارزشها میاندیشیم، باید دست خود را به سوی نیروها و انسانهایی که امام بزرگوارمان بوسه زدنبر بازوان آنها را افتخار میدانست، دراز کنیم و دست آنان را برای یک فعالیت تنگاتنگ و فشرده در جامعه انقلابیبفشاریم و سنگ بنای یک جامعه انقلابی و نمونه، مستقل و پیشرفته، مرفه و سعادتمند را بنا نهیم و البته این در گرو ایناست که فرهنگ بسیجی و تفکر بسیجی را منحصر به بُعد نظامی ندانیم و با برنامهریزی صحیح و مناسب از این نیرویعظیم مردمی که میتواند اهرم نیرومندی در جهت حل مسائل و مشکلات جامعه در ابعاد و سطوح اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی باشد استفاده نماییم.
چون نیروهای مردمی یکی از اصلیترین عناصر پیروزی و یا شکستانقلابها هستند و مسؤولین و برنامهریزان کشور باید به دنبال جذب و به کارگیری و هدایت این نیروها که بیشترین نقشرا در انقلاب داشتهاند، باشند و همواره سعی نمایند با اقدامات جدی و عملی مسائل و مشکلات آنها را برطرفنمایند و به قول حضرت امام1:
»اگر ما بخواهیم استقلال حقیقی به دست آوریم، باید سعی کنیم تمامی اَشکال نفوذ آمریکا چه اقتصادی، چه سیاسیو چه نظامی و فرهنگی رااز بین ببریم.
رسیدن به این موفقیت عظمی در گرو میزان توجه و سرمایهگذاری جهت جذب نیروهای مردمی است، چرا که با ارائهبرنامههای مختلف از یک سو زمینههای تداوم و انسجام آنها را فراهم نموده و از سوی دیگر در انتقال فرهنگ غنیاسلامی به نسل جوان در اجرای وظایف فردی، خانوادگی، اجتماعی و اخلاقی موفق خواهیم بود که البته این امرمهمترین روش برای مقابله با راههای نامرئی فرهنگهای نفوذی و غیراسلامی است که در سطوح مختلف جامعهخاصه جوانان به چشم میخورد.