خدمات تلفن همراه

الحان قرآن - متون - آموزش مقامات موسیقایی تلاوت قرآن توسط استاد غلامرضا شاه میوه اصفهانی

جلسۀ اول: مقامات موسیقایی تلاوت قرآن


در تلاوت قرآن از هفت مقام اصلی و گوشه های آنها استفاده می شود که بصورت خلاصه در عبارت صنع بسحر گنجانیده شده اند.



ص ،مخفف مقام صبا - ن ،نهاوند-ع ،عجم- ب ،بیات- س ،سه گاه- ح ،حجاز و بالاخره ر، مخفف مقام رست می باشند.



هر چند بعضی مقام چهار گاه را هم مقام مستقلی دانسته و در نتیجه به هشت مقام اصلی قائل گردیده اند.



در اینجا اشاره بسیار کوتاهی به این مقامات و بعضی فروعات آن خواهیم نمود.
مقام (Gamme) ، یک طرح کلّی و الگویی است برای آفرینش نغمات و ملودی ها. اگر با یک نگاه کلی بنگریم می توانیم مفاهیم مقام، نغمه، لحن، آواز، دستگاه، گام و موارد مشابه آن را در یک تعریف کلی بگنجانیم، اگر چه در تعریف اصطلاحات برخی از این مفاهیم با دیگری تفاوت دارد. تمایز و تشخیص هر مقام نتیجه تغییر حالات و کیفیات یک نغمه و ملودی و تفاوت هر مقام با مقام دیگر نتیجه اختلاف در تغییر مسافت ها و فواصلی است که بین درجات صوتی هر مقام نسبت به مقام دیگر وجود دارد.

ـ تعریف مقام
در اصطلاح موسیقی به مجموعه ی اصواتی که بین یک نت و تکرار آن (جواب) با ترتیب معیّن قرار دارد مقام گفته می شود.



ـ تعریف نغمه
نغمه در لغت، عبارت از صدایی موسیقایی است که خالی از کلام و حرف باشد. در اصطلاح موسیقی نغمه در این معانی به کار رفته است: هر صدای موسیقایی (Sing)، ملودی (Melody)، در مقابل هارمونی (Harmony) [موسیقی چند صدایی]، مقام اصلی (Gamme)، مقام فرعی یا مشتقات یک مقام اصلی (گوشه) همچون نغمه شوری از مقام بیات، نغمه هزام از مقام سیکا و یا نغمه نکریز از مقام نهاوند.

ـ تعریف لحن
لحن در تلاوت قرآن، کیفیتی است که از استفاده صحیح و مطلوب مقامات و نغمات عربی برای آرایه آیات قرآن کریم بر اساس اصول و مبانی مربوط حاصل می آید.



مقامات اصلی و تعداد آن
1ـ مقام راست
2ـ مقام بیاتی
3ـ مقام صبا
4ـ مقام سیکاه (سه گاه)
5ـ مقام حجاز
6ـ مقام نهاوند
7ـ مقام عجم (ماهور ـ راست پنجگاه در موسیقی ایرانی و گام ماژور در موسیقی غرب)
8ـ مقام کُرد
9ـ مقام نوا
10ـ مقام جهارکاه (چهارگاه)
در موسیقی مقامی عرب تعداد مقامات اصلی و فرعی (گوشه ها) بالغ بر سیصد است.
ـ شناخت علمی مقامات عربی
مقام هایی که بر روی درجه DO (راست) قرار دارند:
1ـ مقام راست
2ـ مقام سوزناک
3ـ مقام حجازکار
4ـ مقام نهاوند
5ـ مقام نکریز
مقام هایی که بر روی درجه Re (دوکا) قرار دارند:
6ـ مقام بیاتی
7ـ مقام کرد
8ـ مقام حسینی
9ـ مقام شوری
10ـ مقام عشّاق مصری
11ـ مقام صبا
12ـ مقام صبا زمزم
13ـ مقام حجاز
14ـ مقام شاهناز
مقام هایی که بر روی درجه mi (سیکاه) قرار دارند:
15ـ مقام سیکاه
16ـ مقام هزام
مقام هایی که بر روی درجه Fa (جهارکاه) قرار دارند:
17ـ مقام جهارکاه
مقام هایی که بر روی درجه Si (قرار) استقرار یافته اند:
18ـ مقام عجم عُشِیران
19ـ مقام بستنکار
20ـ مقام عراق



در موسیقی مقامی ایران با نام ماهور و در موسیقی غرب به گام ماژور نامبردار است. دارای مقامات فرعی همچون عجم عشیران، چهارگاه، سوز دل آرا و شوق افزا می باشد. نغمه ای شاد و شادی آور امّا نه به طور مطلق. بسیار اتفاق می افتد که مقام صبا و عجم را با هم ترکیب می کنند که خود حاوی معانی بدیعی می شود.
ـ وجود ارتباط و تطابق مضامین آیات قرآنی با نغمات و مقامات گرچه به قول برخی از اساتید ما این امر کلیت ندارد و حالتی که قاری به مقام و نغمه می دهد، آن مقام را شاد و فرح زا و یا محزون و غمگنانه می کند، امّا رعایت تناسب و ارتباط میان مقام و موضوع آیه خود،کاری هنری است. با شناخت حالت هر مقام و موضوعات آیات و تناسب آنها با یکدیگر و رعایت این تناسب، تلاوت قاری قرآن علاوه بر بیان لفظی، بیان تصویری پیدا می کند، این بیان یکی از مصادیق اعجاز لفظی قرآن است و تنها هنری که می تواند آن را به عرصه ظهور بیاورد، هنر قرائت است. تلاوتی که در آن، این تناسب رعایت نشود، تلاوتی بی روح است و گاهی اوقات بی معنی. مثلاً اگر آیه شریفه «خذوه فغلوه ثم الجحیم صلّوه» که در مورد اهل عذاب است و انسان با قدری تأمّل و اندیشه در آیه، از فرط تأثّر و اندوه گریان خواهد شد، با نغمه ای شاد و فرح فزا و شوق افزا (همچون مقام نهاوند) خوانده شود، چنان بی معنی و ناسازگار است که قاری و مُستمع با فکر و صاحب ذوق را به درد می آورد.
مضامین متناسب با اجرای مقام راست
نشانه های عظمت پروردگار، هدایت تکوینی و تشریعی، آفرینش آسمان ها و زمین، بیان حقایق و معارف، نشانه های تجلّی انوار الهی در جهان، بیان و ابلاغ اسماء و صفات الهی، بیان ابلاغ نبوت و امامت، نشانه های الهی و ...
مضامین متناسب با اجرای مقام بیات
مقام بیات یکی از مقام های بسیار زیبا، حُزن انگیز و دارای لطافتی خاص است، در بیشتر مضامین کاربرد دارد همچون نزول عذاب الهی بر ناسپاسان و کافران، آیات منسوب به جهنم، لطافت و زیبایی اخلاق الهی و حُزن از عدم تزکیه نفس، عشق به لقاء الله، محبت و عشق به ایمان و حُزن از نبودن در زمره مؤمنین، عنایت حق تعالی نسبت به هدایت بندگانش، لطف و رحمت رسول اکرم، زیبایی و لطافت توحید، حُزن از عدم معرفت
مضامین متناسب با اجرای مقام صبا
توصیف جهنم، فرجام کار مجرمان در روز قیامت، خوف از حساب و کتاب و آلام محشر، حیاء از لقاء الله به جهت معصیت، غم و اندوه و ترس از عذاب، انذار و بیدار باش، خوف از عذاب الهی و ...
مضامین متناسب با اجرای مقام سه گاه
شادی اهل بهشت، شادی و سرور اهل ایمان، شادی از معرفت آیات ربّانی و ...
مضامین متناسب با اجرای مقام عجم
در موسیقی مقامی ایران با نام ماهور و در موسیقی غرب به گام ماژور نامبردار است. دارای مقامات فرعی همچون عجم عشیران، چهارگاه، سوز دل آرا و شوق افزا می باشد. نغمه ای شاد و شادی آور امّا نه به طور مطلق. بسیار اتفاق می افتد که مقام صبا و عجم را با هم ترکیب می کنند که خود حاوی معانی بدیعی می شود.
مضامین متناسب با اجرای مقام نهاوند
سرور از معرفت حق تعالی، لذت ایمان به نبوت و امامت خاصه، لذت و بهجت عبادت، لذت نعیم و پاداش اخروی، زیبایی و لطافت ایمان، امید و انتظار رحمت الهی، توصیف اهل بهشت، پیروزی، نصرت و سعادت مؤمنان و ...
مضامین متناسب با اجرای مقام کرد
این مقام از الحان بسیار حزین می باشد که در موسیقی مقامی عرب نیز از این مقام زیاد استفاده می شود. شباهت زیادی با مقام بیات دارد، به گونه ای که برخی آن را گوشه ای و مشتقی از مقام بیات می دانند.
مضامین متناسب با اجرای مقام حجاز
سرور و لذت رعایت اخلاق الهی، بشارت به اهل ایمان، عشق به حق تعالی در اثر معرفت او.

جلسۀدوم: هنر قرائت


هنر قرائت؛ مانند هر فن و علم دیگری محتاج مقدمات و لوازمی است که بدون آنها موفقیت کامل، حاصل نخواهد شد ضروریترین پیش نیاز هنر قرائت، یادگیری کامل معنی قرآن و مفاهیم آن است که این امر با تسلط اجمالی بر قواعد عربی و لغات قرآن میسر می شود. ضرورت این امر ـ که متأسفانه چندان به آن اهمیت داده نشده است ـ با مراجعه به متن قرآن و روایات شریفه بدست می آید. در قرآن کریم چندین بار مفهومی یکسان با الفاظی مختلف بیان شده است و آن مفهوم چنین است: «قرآن نازل شده است برای اینکه مردم در آیات آن تدبر نمایند.» آیا تدبر در آیات شریفه قرآن بدون دانستن معانی و مفاهیم آن میسر است؟ البته، برای کسی که نمی خواهد در این هنر نورانی قدم بگذارد شاید یک قرآن با ترجمه کافی باشد. زیرا با نگاه کردن به قرآن ثوابی شامل حالش خواهد شد، ولی برای کسی که می خواهد، هنر قرائت را فرا گیرد و به وسیله آن کلام الهی را با زیباترین روش ابلاغ نماید، دانستن معنا بسیار ضروری است.

و اما، مهمترین لوازم هنر قرائت عبارتند از:



  • رعایت تقوای الهی

  • تزکیه و صفای باطن



البته این دو اصل، برای همه اهل ایمان لازم و ضروری است ولی برای هنرمندی که می خواهد با وحی الهی مأنوس شود و از طریق الفاظ ظاهری و نورانی قرآن، به مفاهیم باطنی و اقیانوس معارف الهی آن دست یابد، ضروری تر می نماید. زیرا قرآن نور است و تاریکی سنخیّتی با نور ندارد. کسی که می خواهد مصاحب و همنشین با قرآن شود باید نورانی باشد یعنی از اخلاق رذیله که ظلمت محض هستند، دور شود و به اخلاق حسنه که نور مطلق می باشد نزدیک گردد. در این حالت است که ملائکه الهی به وجود این قاری مباهات می کنند و درباره اش سخن می گویند. چه زیباست! نور از زبان نور! که با صدای زیبای او ظاهر می شود؛ و هذا نورٌعلی نورٌ…



پس قاری قرآن همانطور که به یادگیری صوت و لحن و موسیقی ـ قرآن می پردازند، باید به تحصیل این لوازم و ضروریات نیز مشغول شود. لازم به ذکر است که بدون این لوازم و اسباب هم می توان صوت و لحن زیبایی بدست آورد ولی قرائتی نورانی و مورد رضایت صاحب قرآن، هرگز.



در اینجا دونکته خاطر نشان می شود:


1- در مورد پیش نیاز هنر قرائت، چاره ای جز تحصیل آن، هرچند بطور اجمال نیست، چون اساس کار در تدریس صوت و لحن، تطبیق موسیقی قرائت قرآن با مفاهیم آن است. پس اساس هنر قرائت، دانستن ترجمه و معنای قرآن است.


2- و اما درباره تزکیه و تقوا؛ چون انسان ضعیف است و نفس آدمی به هر وسیله ای مانع از سلوک در مسیر انسانیت است، باید با نیّت و عزم، این مسیر را پیمود و همیشه متوسل به ساحت قدس الهی بود که توفیق عنایت فرماید ومسلماً کسی که با این نیت سلوک کند ان شاء الله به مقصود خواهد رسید و در تکامل و رشد هنر قرائت نیز موفق تر خواهد بود.

جلسۀ سوم: شناخت صوت


صدایی راکه از حنجرة انسان خارج می‌ شود صوت گویند. صوت از ارتعاش دو تیغة نازک به نام «تارهای صوتی» بوجود می آید. تارهای صوتی در حنجره قرار دارد و حنجره نیز درست در عقب زبان واقع است و در بخش فوقانی نای می باشد.

وقتی تارهای صوتی در اثر عمل ماهیچه های ویژه ای کشیده می شوند، شکاف باریکی میان آنها ایجاد می‌ شود که با عبور هوای بازدم از این شکاف، تارهای صوتی به ارتعاش در می آیند. این ارتعاش، هوای داخل حلق، ششها، دهان و حفره های بین بینی را نیز مرتعش می کند و بدین ترتیب، صوت ایجاد می شود


یکی از مظاهر توحید افعالی، دستگاه تکلم انسان است. صدای هر انسانی با صدای دیگری فرق دارد و اگر با دید الهی بنگریم، همه صداها زیباست، منتها باید با تمرین و ممارست این زیبایی را از استعداد و قوه به فعل رساند. نخستین گام در این راه، شناخت صداست. ابتدا قاری قرآن باید صدایش را بشناسد وبعد با اهتمام فراوان به ساختن صدای خود بپردازد. شناخت صدا بسیار مهم است، کسانی که در این مرحله موفق شوند، به رشد مطلوبی در هنر قرائت خواهند رسید.

برای شناخت صدا، ابتدا باید با استعدادهای صوتی آشنا شد که در اینجا برخی از آنها را توضیح می‌دهیم.
طنین
طنین، پژواک و پیچش صوتی در دستگاه تکلم است که هر چه بیشتر و بهتر باشد، صدای زیباتری به گوش خواهد رسید. طنین از استعدادهای خدادادی صداست و نسبت به صداهای مختلف فرق می کند و با تمرین می توان آن را به کمال رساند، مگر صدایی که ازاین استعداد اصلاً بهره ای نداشته باشد.



گاهی استفاده ناصحیح از صوت، این استعداد الهی را تباه می سازد یا کارآیی اش راکم می نماید؛ مثلاً افرادی که در حین تلاوت صدایشان را حبس می کنند یا به اصطلاح «صدایشان را می گیرند» مانع ظهور کامل طنین صدایشان می شوند. در میان قاریان مصری نیز چنین افرادی دیده می شوند و در نتیجه کسانی هم که از ایشان تقلید می کنند، ناخودآگاه صدایی بدون طنین ایجاد می نمایند. پس برای کارآیی بیشتر طنین صوتی، هرگز نباید صدا را حبس کرد. البته فرق هنر قرائت با هنر آواز این است که در هنر قرائت، به واسطه رعایت قواعد تجویدی، بطور طبیعی صدای قاری کنترل شده خارج می شود و لاجرم مقداری از صدا حبس خواهد شد، منتها این حبس صدا منافاتی با بروز کامل طنین صوتی ندارد. اما حبس صوتی که بیش از این باشد باعث لطمه زدن به طنین می شود.



  • · انعطاف
    میزان انعطاف صدا از قدرت تحریر و مهارت در تغییر پرده های صوتی به دست می‌ آید. به اصطلاح، صدایی که تحریرش بیشتر است از انعطاف بیشتری برخوردار است و صدایی که تحریر کمی دارد انعطاف آن محدود می باشد و برای تکامل آن تمرین و ممارست وسیله خوبی است.



یکی از استعدادهای صوتی که از نعمتهای عالی حضرت حق می باشد، تحریر صوتی است. مهمترین عامل زیبایی صوت و قرائت، تحریر است. تحریر صوتی، انسان را به اعجاب وا می دارد و متوجه عظمت خالق می کند. از دو تار صوتی چنان تحریر زیبایی خلق می شود که قابل مقایسه با صدای هیچ سازی نیست و به مراتب از آنها زیباتر است. بطور کلی، تحریر مبین احساسات و حالات روحی قاری است. چه زیبا فرمود حضرت استاد که: «تحریر ناله دل است به شرط آنکه قاری قرآن صاحب دل باشد.»



قدرت تحریری صوت بسته به نوع صدا فرق می کند؛ مثلاً در صداهای باس (بم) قدرت تحریری کمتر است و در صداهای تنور و باریتون، بیشتر است. تحریر انواع مختلفی دارد، مانند: تحریرهای پیوسته یا گسسته و یا ترکیبی از هر دو.



قاریان قرآن باید بکوشند تا این استعداد صوتی را کامل نمایند و با دقت از آن استفاده کنند تا بی اراده و ناهماهنگ ظهور نکند و از تحریرهایی که غیر قرآنی است پرهیز نمایند.



  • · قدرت و احاطه صوتی
    از دیگر استعدادهای صوت، قدرت و احاطه آن است. منظور از احاطه صوتی «میزان اشغال فضا به هنگام خروج صوت» است؛ یعنی مقدار فضایی که صوت در هنگام خروج از دستگاه تکلم بدون هیچ وسیله کمکی فرا می گیرد. بالطبع این قدرت و احاطه صدا مانند بقیه ویژگیهای صوتی در صداهای مختلف فرق می کند. در یک صدا کم است در صدای دیگر حد متوسط را داراست و در صدایی زیاد می باشد.

  • · ارتفاع صوتی
    فاصله بین پائین ترین نقطه یک صوت و بالاترین نقطه آن را ارتفاع صوتی گویند. که در این فاصله پرده های صوتی متعددی قرار دارد. غالباً صداها بر دو نوع است:


1- صداهای سینه ای که عمدتاً بم و حجیم هستند و از ارتفاع کمتری برخوردارند.


2- صداهای سری (یا به اصطلاح: کله ای) که عمدتاً زیر هستند و از ارتفاع بیشتری بهره مند می باشند. هر یک از این دو صدا، زیبائی های خاص خودش را دارد. مسلماً صدای اول ارتفاع صدای دوم را ندارد و صدای دوم، بم صدای اول را. لازم به ذکر است که هر دوی این صداها، هم بم دارند و هم اوج. ولی قدرت و جذابیت در صدای اول، با بم صداست اما در صدای دوم، با اوج صدا.
البته صوت، استعدادهای دیگری مانند لطافت، صافی و … دارد که در اینجا به آنها نمی پردازیم، زیرا درک و فهم آنها از بدیهیات است.



پس از آشنایی با استعدادهای صوتی، قاری قرآن بایستی آن استعدادها را در صدای خویش تشخیص دهد و برای تکامل و رشد آن، ممارست دائمی داشته باشد.
یکی از راههایی که به وسیله آن می توان به بعضی از استعدادهای صوتی شناخت پیدا کرد، مخصوصاً ارتفاع صوت، خواندن الفبای موسیقی است. برای اینکار باید کلمه طیبه «الله» را بر مبنای الفبای موسیقی (دو، ر، می، فا، سل، لا، سی) با پرده صوتی که در گفتگوی عادی از آن استفاده می شود، ادا کرد. معمولاً هر صدایی قادر است یک تا یک و نیم «اکتاو» از الفبای موسیقی را ادا کند ـ بعضاً تا دو «اکتاو» ـ و بیش از آن در صداهای خارق العاده یافت می شود (شروع اکتاو از فرکانس عادی صحبت است.)

جلسۀچهارم: گامهای صوتی و سبکهای مختلف قرائت از نظر صوت


هر صدایی سه گام یا سه مرحله مختلف دارد که عبارتست از: پائین صدا، توسط صدا، اوج صدا که به پائین ترین نقطه صوتی کف صدا و به بالاترین نقطه آن سقف صدا گویند. قاری قرآن هرگز نباید از این دو نقطه خارج بشود. لازم به ذکر است که در هر سه گام صوتی پرده های صوتی متعددی موجود است که خود آنها شامل «نیم پرده ها» و «ربع پرده ها» می باشد، البته شناخت آنهابرای قاریان قرآن ضرورتی ندارد، اگرچه دانستنش فضلی است.

در رابطه با استفاده از این گامها در قرائت قرآن، دو سبک وجود دارد:



  • قرائت بر مبنای گام توسط؛ در این سبک قاری قرآن در تلاوت خویش اگرچه با گام پائین و هم با گام اوج می خواند اما بازگشت صوتی او به گام توسط است.




  • قرائت بر مبنای گام اوج؛ یعنی، برقرار کردن حالتی دور مانند بین گام پائین و گام اوج. طبعاً استفاده از گام توسط فقط در اوائل قرائت وجود دارد. در فاصله رسیدن از گام پایین به مبنای قرائت که گام اوج است، مختصری در گام توسط مکث می شود.



سبک اول به دو دلیل برتری دارد:


1- با دقت در روایت شریفه ای از امام باقر و همچنین آیه شریفه ای از قرآن کریم، چنین استفاده می شود که قرائت بر مبنای گام توسط صوتی برتری دارد و آن روایت چنین است:



فقال علیه السلام … اَقْرأ قِراءَةً ما بَیْنَ الْقِراءَتَیْنِ:
قرائتی را انجام بده که ما بین دو قرائت (صدای اوج و پائین) باشد.



وَ لا تَجهَرْ بِصَلاتِک وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبیلا:
در نماز نه فریاد کن و نه آهسته بخوان و بین این دو، راه مناسبی را انتخاب نما.


2- اکثریت قراء مصری که صاحب سبک هستند، مبنای صوتی قرائتشان بر گام توسط است.


جلسۀ پنجم: تغییر صوت


بدیهی است که جنس صدا را نمی توان تغییر داد؛ یعنی صدای بم هرگز زیر نخواهد شد، ولی می توان توانائیهای صوتی را افزایش داد؛ مثلاً صدایی که بم خوبی ندارد یا به هنگام استفاده از این گام صوتی نامطلوب و مضطرب است، با تمرین زیاد می توان تا حد محدودی این اضطراب را رفع نمود. همچنین صدایی که اوج کمی دارد، می توان آنرا تا حدودی با تمرین افزایش داد.

تأکید بر روی محدودیت تغییر صوت به این علت است که بم و اوج هر صدایی متناسب با همان صدا آفریده شده است و با آن سنخیت دارد. اگر این تجانس و سنخیت حفظ نشود قرائت مطلوبی حاصل نخواهد شد. گاهی اوقات این عدم تجانس، در قرائت برخی از قاریان ممتاز قرآن ـ حتی قراء مصری ـ دیده شده است و مسلم است که این طریق قرائت با هدف قرائت که تلطیف نفوس قاری و مستمعین است، در تضاد می باشد. پس همانطور که در بحث شناخت صوتی گذشت، قاری قرآن باید صدای خویش را بشناسد و آنرا تحدید (کادربندی) نماید و هرگز از کف و سقف صدای خویش خارج نگردد. چه بسیار قاریان ممتازی بوده اند که صدای فوق العاده ای هم نداشتند ولی به این روش عمل نموده موفق شده اند و چه بسا در این هنر مقدس به استادی رسیده اند. پس هرگز نباید صدای خود را با دیگران مقایسه کرد. مثلاً چون فلان قاری، اوج خوبی دارد، من هم باید در حد آن بخوانم، هرچه می خواهد، بشود!

این چنین مقایسه ها و تقلیدها سبب عدم رشد در قرائت می شود. حال آنکه اگر به جای مقایسه، به پیشرفت و رشد تواناییهای خویش برسیم، به زودی موفق خواهیم شد و جزو قاریان ممتاز قرار خواهیم گرفت. ناگفته نماند که این مقایسه غلط در مسابقات قرائت، ناخودآگاه سنت قابل قبول شده است و داور صوت برای ارزشیابی ارتفاع صوتی قاریان، از روش مقایسه ای استفاده می کند، در صورتی که با توجه به مطالب یاد شده، باید زیر و بم هر صدا را با توجه به جنس صدا و بدون مقایسه با صداهای دیگر ارزشیابی نمود و این امری بدیهی است، زیرا اوج صدای تنور با اوج صدای باس قابل مقایسه نیست و این مقایسه سبب عدم ارزشیابی صحیح از قرائت قاریان می گردد.

در پایان لازم به ذکر است که برخی از قاریان قرآن که سمت استادی نیز دارند، بدون توجه به اینکه صدای شخص از لحاظ ارتفاع چه توانایی را داراست، به او امر می کنند که با داد زدن بسیار، اوج صدایش را گسترش دهد. حاصل این تربیت غلط، ضایع شدن اصل صدای شخص است. یعنی این داد زدن ها نه تنها باعث رشد صوتی او نمی شود بلکه صدای خدادادیش را نیز تباه می سازد.

عدم تناسب در تغییر گامها و پرده های صوتی را بدون تناسب «خارج صوتی» گویند و این تغییر دو نوع است:



  • در حین قرائت؛ مثلاً در اثنای تلاوت، خروج از گام پائین به گام توسط یا از پرده «ر» به «فا» بدون تناسب.

  • در فواصل تلاوت؛ مثلاً پس از قطع که در گام اوج بوده، شروع به گام پائین شود. یا قطع به پرده «لا» و شروع از پرده «دو» بدون هیچگونه تناسبی.



مسئله خارج صوتی به گونه ای است که نفس آدمی اگر چه اهل این هنر نباشد از آن بیزار است. چون نفس، طالب کمال است و خارج صوتی، مصداق نقص است.



نکته ای که در تعریف خارج صوتی باید روی آن تأکید کرد مسئله عدم تناسب می باشد. تغییر گامها و پرده های صوتی اگر بدون تناسب باشد همان خارج صوتی است که از نقائص قرائت می باشد. اگر تغییر گامها و پرده های صوتی با تناسب و با فکر و در جای صحیحش باشد، از مزایای قرائت بشمار می رود و نشان دهنده مهارت قاری و پرورش انعطاف صوتی اوست. راه جلوگیری از خارج صوتی، ابتدا تمرین زیاد است و دوم، دقت و اراده قوی.


در قرآن موضوع‌های مختلفی مطرح شده، از مهمترین بحث معارف (توحید) تا ساده ترین مسئله فقهی که هر کدام از این موضوعات، صدای متناسب با شأن خود را می طلبد. قاری قرآن اگر پیش نیاز هنر قرائت؛ یعنی یادگیری معانی آیات شریفه و قواعد عربی را فرا گرفته باشد و علاوه بر آن احساس و ذوق لطیفی داشته باشد، در قرائت قرآن انطباق صوت با معنا را حفظ می نماید، در غیر این صورت، قرائتی بی معنی ارائه خواهد داد.


برای نمونه برخی از آیات که تناسب با گام اوج صوتی دارند بیان می کنیم:



  • فرمایشات حضرت حق تعالی که تجلیات جلالیه او می باشند؛ مانند: خذوه فغلوه او را بگیرید و به بند کشید.

  • فرمایشات ملائکة الهی خطاب به اهل عذاب؛ مانند: قال انکم ماکثون گفت همانا شما ماندگارید.

  • · فرمایشات انبیاء الهی در برابر تکذیب امم خویش؛ مانند:اُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تعْبُدونَ مِنْ دونِ الله .
    اف بر شما و آنچه جز خدا می پرستید.

  • شرح حال مشرکین و کفار؛ مانند: فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی . پس تصدیق نکرد و نماز نگزارد.


فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَهِ مُعْرِضینَپس ایشان را چه می شود که از تذکر دوری می گزینند.



و اما نمونه آیاتی که با گام پائین و توسط صوتی متناسب اند:



  • جملات دعایی مانند:رَبَّنا فَاغْفِرْلنا ذُنُوبَنا : پروردگارا! پس گناهانمان را بیامرز.

  • سخنان مخالفین انبیاء با ایشان؛ مانند: قالوا یا شُعَیْبُ ما نَفْقَهُ کَثیراً مِمّا تَقولُ


گفتند: ای شعیب ! ما مقدار زیادی از آنچه که می گویی، نمی فهمیم.



  • سخنان ابلیس با حضرت حق تعالی؛ مانند: خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ: مرا از آتش واورا از خاک آفرید.

  • آیات شریفه ای که تجلیات جمالیه و الطاف حق تعالی است؛ مانند: فَاْدْخُلی فی عِبادی


پس در زمره بندگان من داخل شو.



  • شرح حال اهل بهشت؛ مانند: وَ یَطوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخلَّدونَ


و گرد ایشان، پسران جاودانه ای گردش می کنند.



گاهی اوقات استثناء هایی هم وجود دارد، مثلاً جملات دعائیه که نهایت اضطرار را بیان می فرماید همچون قضیه حضرت یونس – علیه السلام ـ که در شکم ماهی گرفتار شده و عرض می کند:



لا اِلهَ الاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ .خدایی جز تو نیست، منزهی تو، همانا من از ستمکارانم.



این آیه شریفه را اگر با گام اوج هم بخوانیم، منطبق با معناست و یا آیاتی که به گفتگو و استدلال انبیاء با قوم خویش اشاره دارد، برای معرفی بزرگواری و لطف انبیاء ـ علیه السلام ـ می توان با گام توسط هم قرائت نمود.



انطباق صوت با معنا، گذشته از لذت روحانی زایدالوصفی که به قاری می دهد، به معنویت و نورانیت قرائت نیز کمک می کند و همچنین چون این شیوه قرائت، مفهوم آیات شریفه را برای مستمعین تا حدی روشن نموده است، تأثیر زیادی بر دلهای شنوندگان خواهد گذاشت و مسلم است که قرائت، بدون انطباق صوت با معنا اثر بخش نیست و حتی باعث اشتباه های زیادی خواهد شد؛ مثلاً بارها شنیده شده است که قاری محترمی آیات دعایی را با گام اوج تلاوت نموده است (و با خود گفته ام چرا سر خدا فریاد می کشید ؟!) و سخنان مشرکین در برابر انبیاء را نیز با همین گام قرائت کرده است.


جلسۀ ششم: آکسان یا تکیه صوتی


تکیه های صوتی در هر زبانی وجود دارد و به شیوایی آن زبان کمک می کند و مفهوم کلام گوینده را روشن می نماید.

در قرائت قرآن تکیه های صوتی به دو صورت انجام می شود:

الف ـ تکیه بر روی بعضی از حروف و کلمات.

ب ـ تغییر پرده ها (گامها) ی صوتی.

در نوع اول، برخی از حروف و کلماتی را که تکیه های صوتی بر آنها واقع می شود، بیان می کنیم.



  • حروف مشبهة بالفعل؛ مانند: انّ، کَاَنّ.

  • افعال ناقصه؛ مانند: کانَ.

  • حروف نهی و نفی؛ مانند: لَنْ، لا.

  • حروف استفهام، مانند: هَلْ، أَ.

  • حروف ندا؛ مانند: یا.



در رابطه با کلمات، نمی توان همه آنها را بر شمرد بلکه باید به هنگام قرائت بر روی کلماتی که بار معنی و مفهوم آیه را به دوش می کشند و نقطه حساس جمله هستند،‌ مثلاً حالتی را بیان می کنند، تکیه یا آکسان گذاشته شود. از این قبیلند کلماتی مانند: مفعول مطلق، مفعول نوعی، حال، و کلماتی که معنای امر در آنهاست؛ مانند: قُلْ.



درنوع دوم ،آکسان بوسیله «تغییر پرده های صوتی» بر روی برخی از حروف مانند حروف نهی و نفی انجام می شود. مثلاً:



لا یَدْخُلونَ الْجَنَّة (سوره مبارکه الاعراف، آیه 40)



بدین صورت که با تغییر پرده و گام صوتی به هنگام بیان لا یدخلون (مثلاً از گام توسط به اوج) بر داخل نشدن مشرکین و کفار به بهشت تأکید کنیم.



و نیز کلماتی که حالت یا احساس خاصی و یا عمل خاصی را بیان می نمایند، احتیاج به این نوع آکسان دارند. مثلاً «رَفَعَ» و «أنْزَلَ» هر دو اگر با این آکسان ادا شوند، در القاء معنی تأثیر بسزایی می گذارند و اگر قاری اهل ذوق باشد، بین آکسانی که در کلمه «أنْزَلَ» بکار می برد با آکسان بر کلمه «تنزیلاً» فرق می گذارد، یعنی در «انزل» که نزول دفعی را می رساند، تغییر پرده صوتی که به آن وسیله آکسان را انجام می دهد، دفعی است، ولی در کلمه «تنزیلاً» این تغییر را تدریجی انجام می دهد. زیرا تنزیل به مفهوم نزول تدریجی است. و از این قبیل است کلماتی مانند فسجدوا ـ السَّمواتِ ـ الاْرْضَ ـ اَنْبَتَتْ. البته چون این بحث بسیار ظریف است و از عهده همگان بر نمی آید، بیش از این آنرا بسط نمی دهیم.


جلسۀ هفتم: حزن صوتی


ان القرآن نزل بالحزن فاقروه بالحزن (عن ابی عبدالله ـ علیه السلام )

فاذا قرأتموه فابکوا فان لم تبکوا فتباکوا (عن رسول الله ـ صلی الله علیه و اله و سلم )

یکی از مسائل مهمی که در بحث صوت مطرح است، قرائت قرآن با صدایی محزون است. در روایات شریفه مربوط به قرآن، به این موضوع تأکید فراوانی شده است؛ یعنی، علاوه بر اینکه بین صوت قاری و آیات شریفه باید ارتباط معنوی برقرار باشد، در سراسر تلاوت، صوت او باید صوتی محزون باشد. حزن به معنای نگرانی و اندوه از گذشته و وقایعی است که در گذشته انجام شده است، به خلاف خوف که نگرانی و اندوه نسبت به مسائل آینده است و حزنی که در قرائت قرآن مطرح است، حزن مادی نیست، زیرا حزن مادی مذموم است و از صفات اولیاء الهی این است که از این حزن به دور می باشد:

اَلا اِنَّ اولیاءَ اللهِ لاخَوفٌ عَلَیْهِمْ و لا هُمْ یَحْزَنونَ . آگاه باشید، که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مى‏شوند.

پس این حزن مؤکد چه حزنی است؟ برخی از بزرگان گفته اند: ذکر و یادآوری حقیقت انسان و جدایی او از آن حقیقت نورانی و معذب شدن در زندان طبیعت، موجب چنین حزنی است و قاری قرآن به هنگام تلاوت، اگر متوجه حقیقت قرآن شود و درباره نزول آن تفکر کند، توجه به حقیقت خویش می نماید و بر جدایی از عالم قدس حسرت می خورد و دچار حزن معنوی می گردد. و این حزن در صوتش ظهور می کند و در اثر شدت حزن به گریه می افتد. لذا فرمود: وقتی قرآن می خوانید گریه کنید. البته این درجه از حزن که حقیقت حزن است، مخصوص اولیاء الهی است و تصنعی نیست و ما که از ضعفای امت حضرت محمد ـ صلوات الله علیه و اله ـ هستیم، باید برای ظهور حزن در صوتمان به هنگام تلاوت قرآن، رحمت حق تعالی و اولیاءش را در نظر آورده و از قصور و تقصیر خویش در برابر این رحمت الهی محزون گردیم و یا در آیات نعیم تدبر کنیم و به حال مومنین حسرت بخوریم و از این که در زمره آنها نباشیم، دچار حزن گردیم یا لااقل در آیات عذاب تفکر کنیم و حالت خوف در نفس ایجاد نمائیم. اگر این درجه از حزن هم حاصل نشد و قطره اشکی جاری نگشت، چاره ای جز حزن تصنعی نیست.

جلسۀ هشتم: آماده سازی صدا


هر صدایی دستخوش نوسان است. حتی اگر صدا دچار عوارضی طبیعی مانند بیماری و غیره نشود، باز در اثر عدم تمرین، آمادگی خود را از دست می دهد و این امر گذشته از اینکه کفران نعمت است، به مرور زمان باعث تأسف و حسرت خوردن قاری قرآن می شود.

دستور العمل زیر برای آماده نگاهداشتن صوت موثر است:

الف) آماده سازی کلی

نسبت لحن با صوت

نسبت لحن با صوت همچون نسبت راکب با مرکب است. یعنی صوت، در حکم مرکب و لحن،‌ در حکم راکب است و اصل در هنر قرائت، صوت است. زیرا همانطور که اگر مرکب راهرو و تعلیم دیده نباشد راکب رابه مقصد نخواهد رساند،‌ صوت نیز اگر آماده و تربیت شده نباشد، مانع ظهور زیبایی لحن می شود. در واقع لحن بخشی از صوت است و شایسته تر این بود که بحث مربوط به لحن را در فصل پیشین مطرح می کردیم، ولی به جهت سهولت در تعلیم، آن را در فصلی جداگانه و مبسوط مطرح می کنیم. صوت و لحن چنان عاشقانه جذب یکدیگر شده و در هم فانی گشته اند که تفکیکشان امر مشکلی است،‌ از اینروست که در روایات ،بیشتر به صوت اشاره شده است تا به لحن. زیرا آنچه به گوش می رسد و از دستگاه تکلم خارج می شود، صوت است و البته این صوت هر هنگام که ظهور می کند، آهنگی با خود دارد. بنابراین باز هم تأکید می کنیم که قاریان قرآن باید اهتمام و سعی فراوانی جهت پرورش صوتشان مبذول دارند و در حد توانشان تمرین نمایند تا این نعمت الهی را از قوه و استعداد به فعل و کمال برسانند تا به زیباترین وجه که شایسته قرآن کریم است از آن استفاده کنند و بدانند که یادگیری الحان و مقامات هنر قرائت،‌ بسیار ساده تر و ممکن تر از پرورش صوت است؛ پس آنرا جدی بگیرند و همیشه برای تکمیل و رشد آن بکوشند.



  • تعریف لحن


آهنگ و آواز را لحن گویند. منظور از لحن در هنر قرائت، آهنگ صوت است. لحن در هنر قرائت فقط باید مقامات و نغمات عربی باشد و استفاده از الحان غیرعربی و یا عربی غیرقرآنی به هر نیتی که باشد خلاف است.
لازم به ذکر است که اداء حروف و کلمات قرآن نیز باید با لحن عربی باشد، زیرا فرموده است:
« اَعْرِبِ الْقُرآنَ فَانَّه عَرَبیّ » و این قسمت از لحن مربوط به علم تجوید است.

جلسۀ نهم: دستور العمل برای قاریان نوجوان


در خاتمه این مبحث نکته مهمی را برای قاریان نوجوانی که در سنین بلوغ می باشند بیان می کنیم. اغلب این افراد تا قبل از این سنین، خوب تلاوت می کنند و صدای آماده ای دارند ولی در هنگام بلوغ، چون صدایشان در مرحله شکل گیری و تعیین جنس خود می باشد، در قرائت دچار مشکل می شوند. چه بسا جوانانی که تا قبل از بلوغ تلاوت زیبایی داشته اند ولی به جهت عدم تمرین مناسب و پرهیزهای لازم در این سن، چه از لحاظ ندانستن خود قاری یا بی کفایتی استاد، بعد از این مرحله توانایی خواندن را از دست می دهند و افسوس گذشته را می خورند. برای رفع این نقیصه باید اولاً: به این سخن معروف که «در سن بلوغ نباید قرائت کرد و نباید با صدای اوج خواند» اعتنا نشود، ثانیاً: طبق این نظم صوتی که بیان می شود تمرین نمایند:



هر روز قرائت قرآن نمایند، به هر مقدار که آمادگی دارند و این قرائت به این شکل باشد که مثلاً اگر بنا دارد روزی نیم ساعت تلاوت نماید، ابتدا 10 دقیقه تا یک ربع صدا را آماده سازد (به اصطلاح گرم کند)؛ یعنی با گام پائین و مقدار کمی گام توسط بخواند، و مدت باقیمانده را بین هر سه گام صوتی تقسیم نمایند. بدین صورت که مبنای قرائتش را گام توسط قرار دهد و هرگاه با اوج تلاوت نمود، مخالفش را بخواند (گام پایین) و درصورت مشاهده خستگی یا خلل در صدای خویش قرائت را ختم نماید.



با این دستور العمل، انشاء الله، نقیصه‌ای متوجه صدای نوجوانان نمی شود و صدایی که بعد از دوران بلوغ به دست خواهند آورد، زیباتر از دوران نوجوانی خواهد بود.

جلسۀ دهم: نسبت لحن با صوت


نسبت لحن با صوت همچون نسبت راکب با مرکب است. یعنی صوت، در حکم مرکب و لحن،‌ در حکم راکب است و اصل در هنر قرائت، صوت است. زیرا همانطور که اگر مرکب راهرو و تعلیم دیده نباشد راکب رابه مقصد نخواهد رساند،‌ صوت نیز اگر آماده و تربیت شده نباشد، مانع ظهور زیبایی لحن می شود. در واقع لحن بخشی از صوت است و شایسته تر این بود که بحث مربوط به لحن را در فصل پیشین مطرح می کردیم، ولی به جهت سهولت در تعلیم، آن را در فصلی جداگانه و مبسوط مطرح می کنیم. صوت و لحن چنان عاشقانه جذب یکدیگر شده و در هم فانی گشته اند که تفکیکشان امر مشکلی است،‌ از اینروست که در روایات ،بیشتر به صوت اشاره شده است تا به لحن. زیرا آنچه به گوش می رسد و از دستگاه تکلم خارج می شود، صوت است و البته این صوت هر هنگام که ظهور می کند، آهنگی با خود دارد. بنابراین باز هم تأکید می کنیم که قاریان قرآن باید اهتمام و سعی فراوانی جهت پرورش صوتشان مبذول دارند و در حد توانشان تمرین نمایند تا این نعمت الهی را از قوه و استعداد به فعل و کمال برسانند تا به زیباترین وجه که شایسته قرآن کریم است از آن استفاده کنند و بدانند که یادگیری الحان و مقامات هنر قرائت،‌ بسیار ساده تر و ممکن تر از پرورش صوت است؛ پس آنرا جدی بگیرند و همیشه برای تکمیل و رشد آن بکوشند.



  • تعریف لحن


آهنگ و آواز را لحن گویند. منظور از لحن در هنر قرائت، آهنگ صوت است. لحن در هنر قرائت فقط باید مقامات و نغمات عربی باشد و استفاده از الحان غیرعربی و یا عربی غیرقرآنی به هر نیتی که باشد خلاف است.
لازم به ذکر است که اداء حروف و کلمات قرآن نیز باید با لحن عربی باشد، زیرا فرموده است:
« اَعْرِبِ الْقُرآنَ فَانَّه عَرَبیّ » و این قسمت از لحن مربوط به علم تجوید است.

جلسۀ یازدهم: مقامات و نغمات


در موسیقی قرائت قرآن، هفت مقام یا نغمه کلی وجود دارد که عبارتند از:

بیات، رست، سگاه (سیکاه)، حجاز، صبا، چهارگاه (جهارکاه)، نهاوند (نهوند). هر یک از این مقامات گوشه های متعدد و فراوانی دارند.

درباره این مقامات بطور مبسوط توضیحات لازم را ارائه می دهیم و آیات شریفه قرآن را که در این مقامات تلاوت شده اند، بررسی می کنیم، اما در ارتباط با گوشه های مقامات، به این علت که بحثی ظریف و بسیار فنی می باشد و فایده زیادی برای قاریان مبتدی ندارد و چه بسا موجب سردرگمی آنها شود، در جلد دوم کتاب«هنر قرائت» مفصلاً بحث خواهیم کرد. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که علت تفاوت مقامات و گوشه های آنها و این که هر مقام آهنگ خاصی دارد، تفاوت در گامهای صوتی، پرده های صوتی، تحریرها و ... می باشد که می توان این تفاوتها را عامل تشکیل هر مقام دانست.

جلسۀ دوازدهم: گامهای لحنی


هر یک از مقامات، سه گام یا مرحله مختلف دارد که عبارتند از:«قرار»، «جواب» و «جواب الجواب» که به ترتیب آهنگ اول هر مقام را قرار، آهنگ دوم را جواب و آهنگ سوم را جواب الجواب گویند. این سه بخش از هر مقام را اساتید فن وضع کرده اند و به صورت سماعی است نه قیاسی.

لازم به تذکر است که این سه گام، ربطی به سه گام صوتی (پائین، توسط ، اوج) ندارد. یعنی برخلاف شیوه متداولی که جواب الجواب یک مقام را با گام اوج صوتی می خوانند، هرگز چنین تطابقی لازم الاجرا نیست و می توان گام جواب الجواب یک مقام را با گام صوتی پائین خواند.

متاسفانه در مسابقات قرائت قرآن، رعایت این تطابق لحاظ می گردد که زیربنای علمی ندارد. آری، طبع انسان این چنین تطابقی را می پسندد و تا جایی که مانعی وجود ندارد، خوبست این انطباق رعایت شود. (مثلاً اگر قرار یک مقام با گام صوتی اوج خوانده شود، برای شخص خوش ذوق بی معنی و قبیح است!) ولی باید توجه داشت که رعایت این انطباق مبنای علمی ندارد.

در صورت رعایت این انطباق باید دقت داشت، قرار هر مقام با گام پائین یا توسط و جواب و جواب الجواب آن با گام توسط و اوج خوانده شود تا به این وسیله تلاوت قرآن با زیباترین سبک تلاوت، از نظر گامهای صوتی، یعنی سبکی که مبنای صوتی آن بر توسط است، اجرا شود. بنابراین سبک، به جز ابتدای قرائت، همیشه قرار مقامات با گام توسط خوانده می شود و جواب و جواب الجواب آن با گام توسط و اوج (به شرط رعایت ارتباط معنوی صوت و لحن با آیات)، اما در قرائتی که مبنای صوتی آن گام اوج است معمولاً قرار یک دستگاه با گام اوج خوانده می شود و همانطور که قبلاً اشاره شد چنین تلاوتی دلنشین و مطبوع نخواهد بود. پس باید از آن پرهیز کرد و راه احتراز از آن چنین است که گامها و پرده های صوتی در اثر تمرین و ممارست برای قاری قرآن ملکه شوند تا به راحتی آنها را تشخیص دهد و در حین تلاوت، گام صوتی خویش را گم نکند. زیرا مشکل عمده برخی از قراء، همین گم کردن پرده های صوتی است. بدین معنا که در حین تلاوت با کوچکترین اشتباهی از پرده ای منتقل به پرده های بالاتر یا پائین تر از آن شده و گام صوتی خویش را از دست داده و به اصطلاح خارج می شوند و تا آخر تلاوت نیز آنرا پیدا نکرده و در نتیجه تلاوت زیبایی ارائه نمی دهند.


جلسۀ سیزدهم: روش تعلیم مقامات


برای تعلیم مقامات و نغمات، رسم بر این بوده است که قسمتی از قرائت یک قاری در فلان مقام انتخاب شده و به عنوان «معرف» آن مقام مشخص می شده است. این روش اگر چه تا حدودی مثمرثمر می باشد، ولی محذورات بسیاری در پی دارد که قاریان و اساتید شاید متوجه آنها نباشند.

بدیهی است برای یادگیری هر مقام باید آنرا مرتباً خواند و تکرار کرد تا در حافظه ثبت شده بتوان در تلاوت از آن استفاده کرد. اگر معرف مقامات، آیه شریفه ای از قرآن کریم باشد. این موانع ایجاد می شود: اولاً، تلاوت قرآن عبادت است و باید با نیت صحیح باشد و اگر به قصد تمرین انجام شود مسلماً عبادتی صورت نگرفته و صاحب قرآن راضی نخواهد بود (مثل اینکه کسی برای خواندن نماز به قصد خنک شدن، وضو بگیرد و یا مسلمانی برای صحت مزاج، روزه بگیرد). ثانیاً، تلاوت قرآن باید با تدبر باشد و تا آنجا که می دانیم در این نوع از تلاوت که برای تمرین و یادگیری مقامات است، هرگز تدبر صورت نمی گیرد (متاسفانه در اکثر تلاوتهای قراء جهان اسلام، این تدبر بسیار کمرنگ است) ثالثاً، در هر مکان و هر زمانی نمی توان قرآن تلاوت کرد.

پس باید روشی را انتخاب نمود که هیچ محدودیتی نداشته باشد و عظمت و احترام قرآن حفظ شود و به ساحت مقدس قرآن کریم، جسارتی نشود؛ یعنی؛ در هر مکان و زمان و حالتی، حتی در مکانها و زمانهایی که تلاوت قرآن منع شده است، بتوان از آن استفاده کرد. این روش چنین است که از اوزان اشعار عربی استفاده نموده، برخی از آنها را انتخاب کرده به عنوان «معرف» یک مقام در نظر می گیریم و با آن تمرین می کنیم. حسن این روش در به دست آوردن تسلط کامل بر نغمات است. بدین ترتیب که قاری قرآن زمانی که معرف یک مقام را بشناسد، هر آیه ای که در آن مقام تلاوت گردد سریعاً انطباق داده و درک خواهد کرد؛ برخلاف روش قبلی که این چنین تسلطی را به قاری نمی دهد. در واقع این معرفها مانند نتهای موسیقی هستند و همانطور که یک موسیقدان با نواخته شدن آهنگی بلافاصله نت آن در ذهنش نقش می بندد، قاری قرآن نیز با شنیدن آیات شریفه قرآن، معرف مقامات آنها در دستگاه حافظه اش نقش خواهد بست. بنابراین قاریان قرآن ابتدا باید این معرفها و نتها را حفظ کنند و با تمرین و کوشش بسیار بر آنها تسلط پیدا نمایند، بدون اینکه به قصد تمرین برای یادگیری مقامات، آیه ای را تلاوت نمایند. این روش علاوه بر کارآئی بیشتر، موجب نورانیت قاری قرآن شده و نیز رشد بیشتر و زیبایی افزونتر تلاوت وی را به ارمغان می آورد، زیرا شأن قرآن را حفظ نموده است و احترام لازمه آنرا بجا آورده است. معرفها عبارتند از:



  • معرف مقام بیات :

    قرار: مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن.

    جواب: مفاعیلن، مفاعلتن، فعولن.

    جواب الجواب: مفاعل، مفاعیل، فعولن.

  • معرف مقام رست :

    قرار: فاعلاتن، فاعلن، فاعلاتن.

    جواب: فاعلتن، فاعلن، فاعلان.

    جواب الجواب: فاعلاتن، فعلن، فعلاتن.

  • معرف مقام سگاه :

    قرار: مفاعلن، مفتعلن، مفاعلن.

    جواب: متفاعلن، متفاعلن.

    جواب الجواب: متفاعلن، متفاعلن، فعلاتن.

  • معرف مقام چهارگاه :

    قرار: مستفعلن، متفاعلن، مستفعلن.

    جواب: مستفعلن، فاعلن، مستفعلن.

    جواب الجواب: مستفعلن، فعلن، مستفعلن، فعلن.

  • معرف مقام صبا :

    جواب: مفتعلن، مفتلعن، مفتعلن، مفتعل.

    قرار: مفاعلتن، مفاعلتن، فعول.

    جواب الجواب: مفتعلن، مفتعلن، مفتعلن، مفتعلن.

  • معرف مقام حجاز :

    قرار: فعول، مفاعیلن، فعولن، فعولن.

    جواب: مفاعیل، فعولن، مفاعلن.

    جواب الجواب: فعول، مفاعیلن، فعولن، مفاعیلن.

  • معرف مقام نهاوند :

    قرار: متفاعلن، فعلاتن.

    جواب: فاعلاتن، فاعلن، فعلان.

    جواب الجواب: فعلاتن، فاعلن، فعلان.

    پس از آشنایی با معرف مقامات و تسلط بر آنها می توان با اطمینان و اراده و تفکر، مقامات و نغمات را در تلاوت قرآن به کار برد.


جلسۀ چهاردهم: ردیف مقامات


بعد از شناخت مقامات موسیقی قرآن، باید تناسب آنها را با یکدیگر بدانیم تا هر مقامی در موضع مناسب خویش قرار گیرد و قرائت قرآن از نظر فنی، ردیف زیبا و دل نشینی پیدا نماید. برای اینکار، هر یک از مقامات را در نظر گرفته و تناسبش را با دیگر مقامات می سنجیم.



  • مقام بیات :

    بیات را ام المقامات گویند. شاید این نامگذاری به این سبب باشد که بیات با همه مقامات متناسب است و پس از آن هر مقامی را می توان تلاوت کرد. اگر چه مرسوم است پس از بیات، مقامات رست، صبا و نهاوند خوانده شود.

  • مقام رست :

    چون رست ملک المقامات است، پس از هر مقامی تلاوت می شود. پس از مقام رست مقامات چهارگاه، سه گاه و نهاوند خوانده می شود.

  • مقام سه گاه :

    قبل و پس از مقام سه گاه، مقامات چهارگاه و حجاز خوانده می شود.

  • مقام حجاز :

    قبل و پس از حجاز مقامات سه گاه و صبا خوانده می شود.

  • مقام نهاوند :

    قبل و پس از نهاوند مقامات حجاز، چهارگاه و صبا خوانده می شود.

  • مقام صبا :

    قبل و پس از صبا مقامات سه گاه، حجاز و نهاوند خوانده می شود.


· مقام چهارگاه :

قبل و پس از چهارگاه، سه گاه و صبا خوانده می شود.

لازم به ذکر است که اگر معانی آیات شریفه با ردیف انتخاب قاری مناسبت نداشته باشد باید ردیف دیگری انتخاب گردد و هرگز نباید هدف والای هنر قرائت را که القای معناست فدای موسیقی قرائت نمود، اگرچه در یک قرائت طولانی فقط دو مقام خوانده شود. این سنت مشهور که تلاوت را با مقام بیات شروع می کنند زمانی پسندیده است که با آیات شروع تلاوت تناسب داشته باشد. مثلاً اگر شروع تلاوت با آیات شریفه ای است که احکام فقهی را بیان می کند، مانند:

« وَ یَسْئَلونَکَ عَنِ الْمحیضَ »

نباید با مقام بیات تلاوت شود و زیباتر آن است که با مقام رست خوانده شود.

مطلب بعدی این است که برخی از قراء مصری، ردیف خاصی برای تلاوت خویش دارند و همیشه از آن استفاده می کنند؛ همچون این ردیف ها:

1- مقامات: بیات، رست، چهارگاه، سه گاه، حجاز و بیات.

2- مقامات: بیات، صبا، نهاوند یا حجاز، رست، سه گاه، چهارگاه و بیات.

3- مقامات: رست، سه گاه، بیات، صبا، حجاز و رست.

باید گفت: این ردیف ها برای قاری قرآن ملاک قابل قبولی نیست بلکه باید قبل از تلاوت، ریدف مناسبی که به القاء معنا خدشه وارد نکند تنظیم نمود و سپس تلاوت کرد.

سخن مشهوری است که می گوید: «در هر مقامی که تلاوت با آن آغاز می شود باید با همان مقام تلاوت را ختم کرد» اما باید توجه داشت، هر چند در هنرهای آوازی، مثلاً آواز ایرانی از هر دستگاهی که آواز شروع می شود در همان دستگاه باید فرود آمد، اما هنر قرائت اگر چه در ردیف هنرهای آوازی است، مزیت و شرافتی عالی بر آنها دارد و آن تلاوت کلام وحی و القای معنا با این تلاوت است. پس اگر در زمان ختم تلاوت، معنای آیه شریفه تناسب با مقامی که شروع به تلاوت شده است نداشته باشد، نباید با آن مقام ختم نمود و فرود آمد. بلکه فرود و ختم قرائت باید با هر مقامی که متناسب با معنی آیه شریفه است، باشد.

جلسۀ پانزدهم: انواع سبک از لحاظ ردیف مقامات



  • سبک کلاسیک:

    در این سبک، در طول هر تلاوت حداقل 4 مقام کامل خوانده می شود. یعنی سه گام هر مقام (قرار، جواب، جواب الجواب) کاملاً رعایت شده و به ترتیب خوانده می شود.


· سبک فنی:

در این سبک، تعداد مقامات لحاظ نمی شود و قاری ملزم به خواندن مرتب و کامل یک مقام نیست و ممکن است از قرار یک مقام به جواب مقام دیگر منتقل شود (بدون خواندن جواب آن مقام) و یا قرار چند مقام را بدنبال هم بخواند بدون آنکه جواب و جواب الجواب آنها را تلاوت کند. اگر چه ممکن است در این سبک یک مقام کامل نیز خوانده شود ولی الزامی در کار نیست. در این سبک که بسیار مشکل و فنی است، مسئله ترکیب مقامات جایگاه مهمی دارد.

نکاتی که درباره هر دو سبک باید گفت این است که، سبک اول بنا بر سهل الوصول بودنش، بیشتر مورد استفاده است و اصالت با آن است. در علم موسیقی هم (به معنای عام) موسیقی کلاسیک، اهمیت بیشتری دارد و برای تعلیم از آن استفاده می شود. پس این سبک برای اکثریت قراء ارجح است، به شرطی که ارتباط معانی آیات با مقامات حفظ شود و هدف ردیف خوانی صرف نباشد. و سبک دوم برای مواقعی که موضوعات آیات شریفه پی در پی تغییر می کند، بسیار مناسب است. مثلاً در تلاوت آیه شریفه ای که صدر آن شرح حال مومنین است و ذیل آن درباره کفار، به هیچوجه از سبک اول نمی توان استفاده نمود و این قبیل آیات شریفه را باید با سبک فنی تلاوت نمود. باید توجه داشت اگر تلاوت بر مبنای این سبک برای القای معنا نباشد، عمل لغو و بیهوده ای است. اینکه قاری قرآن بدون توجه به معنا، هر لحظه در یک مقام تلاوت کند )بسان گنجشکی که لحظه ای روی شاخه درخت بند نمی شود و مرتباً تغییر مکان می دهد) یا عدم آشنایی او را با موسیقی قرآن می رساند و یا هنرنمائی صرف او را. در صورت اول، باید مبانی هنر قرائت فرا گیرد تا قرائت او منظم شود و از آشفتگی در آید و در صورت دوم، باید گفت قرائتی که به قصد هنرنمایی (یا بهتر بگوئیم خودنمایی) باشد جز وزر و وبال چیز دیگری به دنبال نخواهد داشت و در آخرت از آن تلاوت در نامه عمل قاری اثری نخواهد بود. زیرا اجر آنرا در دنیا برده است و آن اجر، همانا تشویق و خوش آمد مستمعین است. خدایا! از شرور نفش خویش به تو پناه می بریم و از تو می خواهیم، قرائت ما را خالص و بی شائبه برای خودت قرار دهی، نه برای ریا و سمعه.

خلاصه اینکه، سبک فنی در عین حال که بسیار پیچیده و مشکل است و هر قاری از عهده آن بر نمی آید، برای ارائه کامل ارتباط معنوی آیات و مقامات بسیار مفید است.

جلسۀ شانزدهم:ترکیب مقامات


تغییر متناسب مقامات موسیقی قرآن را «ترکیب مقامات» (مرکب خوانی) گویند. بعنوان مثال در یک نفس، از مقام بیات به مقام رست منتقل شدن. گذشته از جنبه فنی مرکب خوانی، فایده مهم آن ابلاغ مفاهیم آیات است. مثلاً در آیه شریفه

« وَ هُوَ الَّذی اَنْشَأَلَکُم السَّمْعَ وَ الْاَبْصارَ وَ الْاَفئِدةَ قَلیلاً ما تَشْکُرونَ!... »

اگر بخواهیم هر دو قسمت این آیه شریفه را با یک مقام تلاوت کنیم، القای معنا حاصل نمی شود. برای احتراز از این امر دو راه وجود دارد:



  • تعویض مقامات (به هنگام قطع صوت) یعنی از ابتدای آیه شریفه تا کلمه الاْفئِدةَ مثلاً با نهاوند و قَلیلاً ما تَشکُرونَ ... را با صبا خواند.

  • ترکیب مقامات که راه زیباتری است.

    بدین طریق که مثلاً از ابتدای آیه شریفه با نهاوند شروع کنیم و در ابتدای جمله قلیلاً ما تَشکُرون وارد صبا شویم (بدون قطع صوت(.

    ترکیب مقامات اگر بدون توجه به معانی آیات شریفه و صرفاً برای هنرنمایی باشد، جایز نیست.

    در اینجا چند نمونه از ترکیب مقامات را بیان می کنیم:

    1- ترکیب مقامات سه گاه و صبا.

    2- ترکیب مقامات چهارگاه و صبا.

    3- ترکیب مقامات نهاوند و صبا.

    4- ترکیب مقامات سه گاه و نهاوند.

    5- ترکیب مقامات سه گاه و رست.

    6- ترکیب مقامات حجاز و صبا.

    7- ترکیب مقامات حجاز و صبا.

    8- ترکیب مقامات نهاوند و صبا.

    9- ترکیب مقامات رست و بیات.

    لازم به ذکر است که برخی از گوشه های مقامات از ترکیب مقامات به دست می آید که انشاء الله در جلد دوم کتاب به آن اشاره می کنیم.


جلسۀ هفدهم: خارج لحنی


به تغییر بدون تناسب مقامات و نغمات قرآنی «خارج لحنی» گویند؛ که دو حالت دارد:



  • خارج لحنی در حین تلاوت: یعنی خروج بدون تناسب از یک مقام به مقام دیگر، در اثنای تلاوت یک قسمت.

  • خارج لحنی در فواصل تلاوت: یعنی شروع بدون تناسب یک مقام، پس از قطع تلاوت در مقام دیگر. تأکید عدم تناسب بدین جهت است که فرق بین خارج لحنی و ترکیب مقامات (مرکب خوانی) که نشان دهنده مهارت قاری قرآن است و حسن تلاوت را می رساند، روشن شود. خارج لحنی از نقائص جدی تلاوت می باشد و چون باید قرآن را زیبا تلاوت کرد، همیشه بایستی از آن احتراز نمود. پس قاریان باید با تمرین و سعی جدی و اراده قوی بکوشند تا تلاوتشان از خارج لحنی مصون بماند.


جلسۀ هیجدهم: انواع سبکهای تلاوت



  • سبک بدیع:

    و آن سبکی است که سابقه ای نداشته باشد یا ما برایش سابقه ای نشناسیم. مانند سبک اولین قاری که نوارهای تلاوتش در دسترس ماست.

    از این نظر سبک او را بدیع می دانیم که تلاوت قاریان قبل از وی در اختیار ما نیست. پس اطلاق سبک بدیع به این تلاوت، خالی از تسامح نیست. بنابراین در تاریخ هنر قرائت، سبک بدیع بسیار محدود و انگشت شمار می باشد.

  • سبک تقلید:

    در چنین سبکی تلاوت قاری عیناً منطبق بر تلاوتی دیگر است. بدیهی است که این سبک از این نظر که مانع بروز نو آوری می شود و استعداد قاری را محدود می کند و لذت واقعی به قاری نمی بخشد، سبک پسندیده ای نیست و فقط برای قاریان مبتدی آنهم در زمان محدودی جایز است. در واقع تحسین مستمعین در چنین سبکی به جهت تلاوت قاری نیست، بلکه حقیقت این تشویق و تحسین، به تلاوت مقلَّد این قاری مربوط می شود.

  • سبک تألیف:

    سبکی است که از جمع آوری و تألیف تلاوتهای مختلف پدید می آید و دو نوع است:

    1- سبک تألیف ـ تقلید:

    فرق آن با سبک تقلید در این است که در آن سبک، کل تلاوت برگرفته از تلاوت یک قاری است منطبق با آن. ولی در این سبک، مجموعه تلاوت، گرفته شده از تلاوت چند قاری است امتیاز این سبک بر سبک تقلید این است که در آن روش، ذوق و فکر قاری دخالتی ندارد و فقط قرائتی صددرصد مطابق با قرائت مقلّد خویش ارائه می دهد.

    اما در این سبک، قاری قرآن با استفاده از ذوق و استعداد خویش و با عنایت به توانایی های صوتی خود، آهنگ های مختلف را از قاریان مختلف گرفته و عیناً آنها را تقلید کرده و در مجموعه ای منظم ارائه می دهد. بیشتر قاریان عصر حاضر، پیرو این سبک می باشند.

    2- سبک تألیف ـ بدیع:

    در این سبک، تلاوت قاریان مختلف مانند مواد خامی است که با ذوق و دقت و نظر قاری، حالت گرفته و در مجموعه منظمی قرار می گیرد. مزیت آن بر سبک گذشته این است که تقلید عینی و کامل در آن نیست. بهترین سبک برای قرائت قرآن، سبک تألیف ـ بدیع می باشد. کسی را که با این سبک تلاوت می کند اصطلاحاً «صاحب سبک» می گویند.






  • شرایط صاحب سبک شدن


همانطور که گفته شد، بهترین سبک تلاوت قرآن، سبک تألیف ـ بدیع می باشد و برای رسیدن به آن و صاحب نظر شدن در آن سبک، شرایط زیر لازم است:

  • غنای آهنگی:

    قاری قرآن لازم است که از لحاظ دانستن آهنگهای مختلف، فقیر نباشد و در قوه حافظه اش آهنگها به وفور یافت شود و بتواند یک مقام را در تلاوتی طولانی، همراه با آهنگهای مختلف آن بخواند بدون اینکه تلاوت تکراری و یکنواختی ارائه دهد. همچنین کلیه تحریرها را در مقامات هفتگانه، در ابتدا، اواسط و یا انتهای آیات بشناسد و آنها را پیاده نماید.

  • تغییر در تحریرها:

    قاری قرآن باید همگی تحریرها را شناخته با تفکر و دقت، آنها را تغییر داده یا با یکدیگر ترکیب نماید.

  • رعایت کامل ارتباط معنوی بین صوت و لحن با آیات شریفه: این عمل، سه اصل مهم برای صاحب سبک شدن را ایجاد می نماید:

    (1) صاحب نظر شدن در استفاده از گامهای صوتی و تغییر در آنها.

    (2) صاحب نظر شدن در استفاده از ردیف مقامات و گامهای لحنی.

    (3) صاحب نظر شدن در استفاده از ترکیب مقامات.

    راجع به این سه اصل بطور کامل توضیح داده شد.


جلسۀ نوزدهم: ارتباط معنوی آیات شریفه و مقامات


همانطور که در مبحث مربوط به صوت گفتیم، هدف هنر قرائت القاء معنا می باشد. اگرچه با قرائت بدون آهنگ می توان از معانی قرآن استفاده نمود، ولی القاء معنایی که با هنر قرائت حاصل می شود به مراتب افضل و بهتر است. بنابراین حضرت حق، هنر قرائت را دوست دارد و به قاری قرآن مرحمت می نماید. چه زیبا است قرائتی که در آن معنای شریفه آیات قرآن با صوت و لحن قاری ارتباط معنوی داشته باشد و چه اثر عالی و نورانی دارد. بر خلاف قرائتی که حظ و بهره ای از این ارتباط ندارد و چه زیانکار است آن قاری و چه بی اثر است آن قرائت. آری:

وَ لا یَزیدُ الظّالمینَ اِلاَّ خساراً.

رعایت این اصل مهم، علاوه بر مقدماتی که توضیح دادیم، به دو امر اساسی احتیاج دارد:

1- درک احساسی خاص از هر مقام؛ در این باره نمی توان احساسی کلی را بیان نمود و توقع داشت که همه، این احساس را نسبت به مقامات داشته باشند، زیرا نفوس انسانها مختلف است و هر کسی از آنچه که در پیرامونش می گذرد احساس خاصی دارد. اما به عنوان نمونه، احساس شخصی خویش را نسبت به یکایک مقامات بیان می کنیم تا راهگشای قاریان در این مسئله باشد.

مقام بیات

اگر گفته شود: زیباترین مقام قرآنی، بیات است اغراق نشده است، چه از حیث لطافت و حزن معنوی و چه از نظر وسعت گوشه ها و گستردگی آنها. از اینرو است که بدان «ام النغمات» می گویند. برخی از گوشه های آن حالت حب و عشق و رقت دارد.

مقام رست

مقامی است بسیار زیبا که حالت وقار، صلابت، متانت و بیانگری دارد. بدان «ملک المقامات» گویند و برخی از گوشه های آن حزنی همانند گوشه های، مقام بیات دارد.

مقام سه گاه

علیرغم اینکه می گویند: مقام سه گاه حالت غیرمعمولی به انسان می دهد و هیجان نفسانی ایجاد می نماید، برخی از گوشه های سه گاه حالت امید، رجاء و شادمانی معنوی در قاری ایجاد می کند و برخی از گوشه های آن، حزنی معنوی در نفس بوجود می آورد.

مقام حجاز

نغمه جذاب و گسترده ای است. برخی از گوشه هایش سرور معنوی به ارمغان می آورد و برخی از آنها، حالتی بشارت دهنده دارد و عشق و محبت الهی را در انسان زنده می نماید.

مقام چهارگاه

مقامی است که همراه با جذابیت و سادگی اش، حالت یادآوری و خاطره انگیزی دارد و برخی از گوشه هایش انسان را متاثر از حزن معنوی می گرداند.

مقام صبا

مقامی است که حزن زاید الوصفی در انسان ایجاد می نماید و همچنین حالت هشدار و بیدار باش دارد. بعضی از گوشه های آن تحسر و تأثر شدیدی در قاری به وجود می آورد و همچنین حالت خوف و اندوه ایجاد می کند.

مقام نهاوند

مقامی است که بعضی از گوشه های آن، همچون گلی رنگارنگ و خوش بو است که بر گلبرگهایش شبنم نشسته باشد و از حیث لطافت، نسیم سحرگاهان را می ماند که صورت شب زنده داران را نوازش می کند و حالت محبت، سرور و بهجت در نفس ایجاد می کند.

2- شناخت موضوعات مختلفه قرآن و درک تناسب آنها با مقامات:

برای اینکار باید موضوعات مختلف قرآن را جمع آوری نمود و هر یک از مقامات را به آنها عرضه کرد، سپس نسبت مقامات و آیات را تعیین نمود. در اینجا برخی از این موضوعات را بیان نموده تناسبشان را با هر یک از مقامات توضیح می دهیم.



  • توحید و اسماء و صفات الهی:

    با مقامات بیات، نهاوند، رست و برخی از گوشه های حجاز تناسب دارد.

  • نشانه های الهی:

    با مقامات سه گاه، چهارگاه، رست و برخی از گوشه های حجاز تناسب دارد.

  • نبوت عامه:

    با مقامات بیات و رست تناسب دارد.

  • تاریخ انبیاء:

    با مقام چهارگاه تناسب دارد.

  • نبوت خاصه:

    با مقامات بیات و نهاوند تناسب دارد.

  • عقاید:

    با مقامات بیات و رست تناسب دارد.

  • احکام و عبادات:

    با مقامات رست و نهاوند تناسب دارد.

  • اخلاق:

    متناسب با بیات و نهاوند می باشد.

  • معاد:

    متناسب با بیات و صبا می باشد.

  • اصحاب یمین:

    متناسب با مقامات نهاوند، سه گاه و حجاز می باشد.

  • اصحاب شمال:

    متناسب با مقام صبا می باشد.

  • مؤمنین:

    متناسب با مقام صبا می باشد.

  • مشرکین و کفار:

    متناسب با چهارگاه و صبا می باشد


از مشهورات بی اصل و سند که متأسفانه برخی از قاریان آنرا امری موجه و قابل قبول می دانند، این است که قاری بدون مطالعه قبلی باید قرآن را گشوده و هر آیه ای که آمد، شروع به تلاوت نماید و حتی برخی این کار را هنر قاری ایرانی می دانند!

بدیهی است که این سخن مشهور، مخالف قرآن و حدیث است. زیرا در آیات شریفه قرآن بارها به تدبر و فهم در قرآن اشاره شده است و در روایات اهل البیت ـ علیهم السلام ـ قاری که بدون تدبر قرآن بخواند شماتت شده است.

یکی از مصادیق تدبر، دقت و تفکر در آهنگ تلاوت است. زیرا برای حفظ ارتباط معنوی آیات با صوت و لحن باید قبل از تلاوت در آیات و مقامات دقت نموده ردیف آهنگی خاصی که مناسب آنها باشد انتخاب نمود بدون دقت در آهنگ نمی توان این ارتباط معنوی را حفظ کرد. بنابراین این تنظیم آهنگ برای تلاوت امری اجتناب ناپذیر است و باید قبل از تلاوت، آیات شریفه قرآن را با توجه به موقعیت مجلس و مستمعین انتخاب کرده و با دقت برای آنها تنظیم آهنگ نمود. این کار علاوه بر بالابردن تکنیک تلاوت، موجب فزونی تدبر و حال تلاوت می شود. زیرا قاری قرآن می داند هر یک از آیات را با چه مقام و گام صوتی یا گام لحنی تلاوت کند، پس تمام نیرویش صرف تدبر در آیات و حال تلاوت می گردد.

برای تنظیم آهنگ، مقدمات زیر لازم است:

الف ـ دانستن ترجمه قرآن

ب ـ تسلط کامل بر مقامات موسیقی قرائت قرآن و گوشه های آنها.

ج ـ دانستن وجوه ارتباط مقامات و آیات.

باید دانست تنظیم آهنگ اگر چه ممدوح است و برای زیباتر خواندن قرآن و اطاعت امر رسول اکرم صورت گرفته است، ولی تنظیم آهنگ حقیقی نیست. زیرا خالق کلام است که می داند کلامش باید با چه آهنگی خوانده شود و نیز کسانی که به تعلیم الهی آنرا فرا گیرند. پس بکوشیم با رعایت تقوا، صفای باطن و نیت صالح، ارتباط خود را با صاحب قرآن بیشتر کنیم تا کیفیت آهنگ تلاوت بر دلهایمان الهام گردد.

جلسۀ بیستم: آداب ظاهری تلاوت قرآن


هنر قرائت مانند دیگر عبادات، آداب خاصی دارد که باید آنها را شناخت و انجام داد. بدون رعایت این آداب، حق تلاوت ادا نمی شود و مشقت و زحمت قاری هَباءً مَنثورا می گردد.


آداب ظاهری


الف) طهارت و نظافت:

قالَ اَمیرُالمُؤمِنینَ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ لا یَقْرَاُ الْعَبْدَ اذا کانَ عَلی غَیْرِ طَهورٍ حَتّی یَتطَهَّرَ.

بنده خدا، هنگامی که طهارت ندارد، قرآن تلاوت نمی کند.

قالَ الصّادقُ ـ عَلَیْه السَّلامُ ـ کانَ فیما وَعَظَ اللهُ تبارک وَ تَعالی بِه عیسی: وَاقْرَأْ کِتابی وَ اَنْتَ طاهِرٌ.

و کتاب مرا در حالی که پاکیزه و با طهارتی بخوان.

عَنِ الصّادقِ ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ قالَ: قالَ رسولُ الله ـ صَلَّی اللهُ و الِهِ و سَلَّمْ ـ : نَظِّفوا طَریقَ الْقُرآن؛ قیلَ یا رسول اللهِ وَ ما طَریقُ الْقُرآنِ؟ قالَ؛ اَفْواهُکُمْ .قیل بِماذا؟ قالَ صَلَّی اللهِ عَلَیهِ و آله و سلَّم: بِالسِّواکِ.

راه قرآن را تمیز نمایید. گفتند: راه قرآن چیست؟ فرمودند: دهانهایتان. گفتند: به چه وسیله؟ فرمودند: با مسواک.

بر قاری قرآن لازم است، هنگام تلاوت پاکیزه باشد. اگر چه وضو گرفتن برای قرائت قرآن مستحب است، ولی رعایت ادب در محضر حق تعالی، وضو داشتن را ایجاب می کند. همچنین نظافت بدن و دهان و پوشیدن لباس تمیز، از آداب ظاهری هنر قرائت می باشد. رعایت این آداب موجب نورانیت قاری و زیباتر شدن تلاوتش می گردد. زیرا تلاوت قرآن، گفتگوی عابد و معبود است و به هنگام گفتگو با مولا باید طاهر و نظیف بود.

ب) رعایت وقار و استقبال قبله:

قالَ رَسولُ اللهِ ـ صَلَّی اللهُ علَیَه و آله وَ سَلَّم ـ یَقُولُ اللهُ عَزَّ و جلَّ: یا حَمَلَة الْقرآنِ تَحَبَّبوا اِلَی اللهِ بِتَوْقیرِ کِتابِهِ یَزِدْکُمْ حُبَّا و یُحْبِبْکُمْ اِلی خَلْقِهِ.

ای حاملان قرآن، با بزرگداشت قرآن و حفظ وقار در مقابل آن، خدا را دوست بدارید تا این دوستی را افزایش دهد و شما را محبوب مردم قرار دهد.

قاری قرآن باید احترام قرآن را حفظ نماید. مکان، زمان و حالتی را برای تلاوت انتخاب کند که منافی شأن و عظمت کلام وحی نباشد (در حال راه رفتن، یا در حال رانندگی،‌ یا در حمام و ...). حتی الامکان رو به قبله تلاوت نماید و بدنش آرام باشد. نتیجه محترم داشتن قرآن و رعایت وقار در برابر آن، این است که خداوند محبتش را نسبت به قاری افزون ساخته و او را محبوب مردم قرار می دهد.

ج) دعا قبل و بعد از تلاوت

قالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلیَّ ـ عَلیْهِ السَّلامُ ـ : مَنْ قَرَء القُرآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوة مُجابةٍ اِمّا مُعَجَّلَة وَ اِمّا مُؤجَّلَةً. وَ عَنِ الصّادِق ـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ ؛ اِذا اَخَذْتَ الْمُصْحَفَ فَقُلْ: اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنَّ هذا کِتابَکَ الْمُنْزَلَ مِنْ عِنْدِکَ عَلی رَسولِکَ مُحَمَّد بن عَبْدِالله وَ کِتابَکَ النّاطِقِ عَلی لِسانِ نَبِیِّکَ جَعَلْتَهُ هادیاً مِنْکَ اِلی خَلْقِکَ وَ حَبْلاً مُتَّصِلاً فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عِبادِکَ. اَللّهُمَّ اِنّی نَشَرْتُ عَهَدَکَ وَ کِتابَکَ. اللّهُمَّ فَاجْعَلُ نَظَری فیهِ عِبادَةً وَ قِراءَتی فیه ذِکْراً وَ فکری فیه اعْتِباراً وَ اجْعَلْنی مِمّنِ اتَّعَظَ بَبیانِ مَواعِظِکَ فیه وَ اجْتَنَبَ مَعاصِیکَ وَ لا تَطْبَعْ عِنْدَ قِراءتی عَلی قَلْبی وَ لا عَلَی سَمْعی وَ لا تَجْعَلْ عَلی بَصری غِشْاوَةً وَ لا تَجْعَلْ قِراءتی قِراءةً لاْ تَدَبُّر فیها، بل اجْعَلْنی اَتَدبُّرَ ایاتِه وَ اَحْکامِه اخذاً بِشَرایعِ دینِکَ. وَ لا تَجْعَلْ نَظَری فیهِ غَفَلةً وَ لا قِراءتی هَذْراً. اِنَّکَ اَنْتَ الَّرئوفُ الرَّحیم.

وَ قَدْ رُوِیَ لِلْفراغ اَنَّهُ یقولُ: «اللّهُمَّ اِنّی قَدْ قَرأتُ ما قَضَیتَ مِنْ کِتابِکَ الِّذی اَنْزَلْتَهُ علی نَبیِّکَ الصّادِق ـ صَلَّی الله علیه و آله و سَلَّمْ ـ فَلَکَ الْحَمْدُ رَبَّنا اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِمَّنْ یُحِلُّ حَلالَهُ وَ یُحَرِّمُ حَرامَهُ وَ یُؤمِنُ بِمُحْکَمِهِ وَ مُتَشابِهِهِ وَ اَجْعَلْهُ اُنساً فی قَبْری وَ اُنْساً فی حَشْری وَ اجْعَلْنْی مِمَّنْ تَرْقیهِ بِکُلِّ ایهٍ دَرَجةً فی اَعْلی عِلّیِّین، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ.

کسی که قرآن بخواند، برای وی دعای مستجابی است، یا در حال و یا در آینده.

هنگامی که قرآن را گرفتی پس بگو:

خدایا! ترا شاهد می گیرم که این کتاب توست که بر رسولت، از جانب تو نازل شده است و کلام ناطق توست که بر زبان نبیت جاری شده است. آنرا هدایت کننده ای از جانب خودت برای مردم قرار دادی و ریسمان متصلی بین خود و خلقت قرار دادی. خدایا! کتاب و عهدت را گشودم، پس نگاهم را در آن عبادت و قرائتم را ذکر و فکرم را عبرت قرار ده و مرا از کسانی که از بیان موعظه هایت پند گیرند و از معاصیت دوری می گزینند، قرار ده و بر دل و گوش و چشمانم، هنگام قرائت مهر غفلت نزن و قرائتم را قرائت بی تدبر قرار مده بلکه مرا متدبر در آیات و احکام و گیرنده دستورات دینت قرار ده و قرائتم را با غفلت و بی دقت قرار مده. همانا تو با رأفت و مهربانی و پس از تلاوت می گوید:

خدایا! آنچه از کتابت مقدر فرموده بودی، خواندم پس ای خدای ما، سپاس مخصوص توست. خدایا! مرا از کسانی که حلال آنرا حلال و حرام آنرا حرام می دانند و به محکم و متشابهش ایمان دارند قرار ده و قرآن در قبر و حشر انس من قرار ده و مرا از کسانی قرار ده که با خواندن هر آیه ای، درجه ای از درجات بهشت را بالا می روند.

دعا سبب اتصال عبد به معبود است. و همانطور که قرآن کریم فرموده است، اگر دعای ما نبود، خداوند هیچ نظر و عنایتی بر ما نمی فرمود؛

قُلْ ما یَعْبؤُبِکُمْ رَبّی لَوْلا دُعاؤُکُمْ.

بگو: اگر دعایتان نبود، پروردگار من هیچ اهمیتی به شما نمی داد.

یکی از مواقع استجابت دعا پس از تلاوت قرآن است. و چه زیباست که قاری قرآن به دعا خواندن قبل و پس از تلاوت عادت کند. در روایات اهل البیت ـ علیهم السلام ـ ادعیه بسیاری برای قبل و پس از تلاوت وارد شده است که برای نمونه دو مورد از آنها را نقل کردیم. حفظ این دعاها و یا هر دعایی که قاری قرآن بنا بر ذوق و فهمش انتخاب کند و ملزم شدن به خواندنشان قبل و بعد از تلاوت سبب افزونی جمال و اثربخشی تلاوت خواهد شد.


جلسۀ بیست و یکم: آداب باطنی هنر قرائت


الف ـ نیت و دوام آن:

قالَ الصّادِقُ ـ عَلَیْه الْسَّلامُ ـ : ... فَاِنَّ مَنْ النّاسِ مَنْ یَتَعَلَّمَ الْقُرآنَ لِیُقالَ: فُلان قارِئٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَتَعَلَّمَهُ فَیَطْلُبُ مِنْهُ الصَّوْتَ؛ فَیُقالُ فُلانٌ حَسَنُ الصَّوتِ.

همانا برخی از مردم، قرآن را می آموزند تا گفته شود: فلانی قاری است! و بعضی از ایشان، قرآن را می آموزند و هدفشان صوت است، پس گفته می شود: فلانی خوش صداست!

قاَلَ رَسولُ الله ـ صَلَّی الله علیه و آله و سَلَّمْ ـ تَکَلَّمَ النّارُ یَوْمَ الْقِیمَةِ ثَلاثَهً: ... وَ تَقولُ لِلْقارِئِ: یاَمَنْ تَزَیَّنَ لِلنّاسِ وَ بارِزِ اللهَ بِالْمَعاصی فَتَزْدَرَدَهُ.

آتش روز قیامت به قاری قرآن می گوید: ای کسی که برای مردم خود را آراستی و آشکارا معصیت خدا نمودی، پس او را در خود فرو می کشد.

قالَ رَسولُ الله ـ صَلَّی الله علیه و آله وَ سَلَّمْ ـ : ... وَ مَنْ قَرَءَ الْقُرآنَ یُریدُ بِهِ سُمْعَةً وَ الْتِماسَ الدَّنیا، لَقَی اللهُ یَوْمَ القِیامَةِ وَ وَجْهُه عَظْمٌ لَیْسَ عَلَیْهَ لَحْمٌ ... .

و کسی که به قصد سمعه (رسیدن خبری به گوش مردم) و دنیادار شدن قرآن بخواند؛ روز قیامت خدا را ملاقات می کند در حالی که صورتش گوشت ندارد.

تلاوت قرآن عبادت است و باید نیت صحیح داشته باشد. (به اصطلاح، قربةً الی الله باشد). کوچکترین شائبه ای در آن موجب از بین رفتن عمل است و تلاوت را تباه می سازد.

بهترین نیت برای هنر قرائت، اطاعت امر رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشد .

پیامبر فرموده اند: قرآن را زیبا بخوانید، اگر استطاعت آن وجود دارد و خدا نعمت حسن صوت را عنایت کرده است. باید برای اطلاعت امر ایشان، هنر قرائت را فرا گرفته سعی کنیم قرآن را به زیباترین وجه تلاوت کنیم.

پس دقت داشته باشیم هنگام تلاوت قرآن به کسی جز حق تعالی توجه نداشته باشیم هر که می خواهد باشد: (مستمعین، داوران مسابقه، استاد جلسه...) مگر کسانی را که خود او فرموده است که به یادشان باشیم. یعنی رسول اکرم و ائمه علیهم السلام. فقط و فقط برای خدا باید تلاوت کرد؛ نه به قصد ریا و خودنمایی و یا این که بگویند فلانی قاری خوبی است و یا به قصد شهرت و معروفیت. هر کدام از اینها که به قلب قاری وارد شود تلاوتش را تباه می سازد. از این روست که باید نیت، دوام داشته باشد و از ابتدای اعوذ بالله، تا آخر صدق الله استمرار یابد و این ادامه نیت حاصل نمی شود مگر با دوام استعاذه. به این معنی که پس از استعاذه لفظی، باید تا پایان تلاوت قلباً استعاذه داشت و از شر وساوس ابلیس و نفس اماره به صاحب قرآن پناه برد.

تثبیت این امر و ملکه شدن آن برای نفس، کار بسیار دشوار و مشکلی است که در بیان آسان می آید. تقویت دو قوه الهی انسان، یعنی عقل نظری که همان اعتقادات است و عقل عملی که انجام واجبات و ترک محرمات می باشد، موجب ظهور این امر می شود و باید از خدا توفیق آنرا خواست.

برای جلوگیری از وسوسه های شیطانی در ضمن تلاوت این روش مناسب است: اگر در اثنای تلاوت، مقام یا تحریر و یا قاعده تجویدی برای خوش آمد مستمعین یا استاد یا لذت نفسانی اجرا شد، باید بلافاصله تلاوت را قطع نمود، اگرچه در اوائل تلاوت باشد و مستمعین دلگیر شوند. رعایت آداب هنر قرائت برتر از خوش آمد مردم است. اما اگر کسی جسارت این کار را نداشت، فوراً استغفار نموده و تلاوت را ادامه دهد.

بکوشیم خدا را از خود راضی کنیم. با این بیانات، بطلان این کلام معروف که باید قرآن را «برای مردم» خواند روشن می شود. توجه داشته باشیم که ما موظفیم فقط برای خدا و خوش آمد او قرآن بخوانیم، با این هدف که بندگانش را بیدار نموده و قلوبشان را با زلال قرآن شستشو دهیم و به سوی حق و اولیائش رهنمون سازیم.

ب ـ تفکر در عظمت کلام الهی و حضور قلب:

قالَ رَسولُ الله ـ صَلَّی الله علیه و آله و سَلَّمْ ـ : لا یَنْبَغی لِحامِلِ الْقُرآنِ اَنْ یَظُنَّ اَنَّ اَحَداً اُعْطی اَفضَلَ مِمّا اُعْطی لاِنَّهُ لَوْمَلِکَ الّدُنیا بِاَسْرِها لَکانَ الْقُرآنُ اَفْضَلَ مِمّا مَلِکَهُ.

برای قاری قرآن شایسته نیست که گمان کند به کسی چیزی بهتر از آنچه به او عطا شده است داده اند. زیرا اگر تمام دنیا را مالک شود، قرآن بزرگتر از دارایی اوست.

قاری قرآن باید در عظمت کلام الله تفکر نماید. در نزول و چگونگی متجلی شدن آن در عالم مُلک، به شکل الفاظ و کلماتی که قابل فهم برای بشر است، دقت نماید. ثمره این تفکر، خشوع و خضوع در برابر کلمات الهی است. زیرا وی تالی و قاری کلماتی است که از عرش جلال الهی نازل شده است و همانقدر که متکلم آن کلمات عظیم است، کلام وی نیز عظمت دارد. پس از آن در لطف حق تعالی نظر کند و رحمت و مهربانی او را یاد نماید که برای هدایت او، عالی ترین مفاهیم و معارف را در قالب حروف و اصوات بشری نازل فرمود که اگر این نزول نبود، بشر از فهم صفات الهی عاجز می بود. و یا اگر این نزول در حد طاقت بشری نبود، فهم آن ممکن نمی شد و آنچه در آسمان و زمین است متلاشی می شد. همانطور که کوه، تجلی الهی را تحمل ننمود و متلاشی گشت. اگر خداوند به حضرت موسی (ع) عظمت روحی عطا نفرموده بود، طاقت دیدن تجلی حق تعالی و شنیدن کلامُ الله را نداشته، همچون کوه متلاشی می گشت.

با این افکار، آتش عشق و شوق الهی در نفس قاری مشتعل شده و آماده مخاطبه با حضرت حق می گردد.

خدای رحیمی که قرآن را از حقیقت لا یُدرِک و لا یوصَفش تا مرتبه فهم انسانی نزول داده و با همه ضعف و نقص انسان، او را مخاطب خویش گردانیده است.

در اثر این عشق، قاری قرآن هنگام تلاوت، حضور قلب یافته و فقط متوجه حق تعالی می شود و اگر در تلاوت آیه ای این حضور محو گردید، بازگشته و آیه را تکرار می کند.

اثرات حضور قلب و تعظیم قرآن و متکلم آن، دوری از صفات رذیله چون ریا، سمعه، حسد، کبر، عجب و ... می باشد. پس بکوشیم با تمرین و تلقین و تمنا و التماس به ساحت مقدس الهی، حضور قلب به هنگام تلاوت را ملکه خویش گردانیم.

ج) تدبّر:

قالَ اَمیرُالْمؤمنینَ، عَلیّ ـ عَلَیْه السَّلامُ ـ لا خَیْرَ ... و لا فی قِراءَةٍ لا تَدَبُّرَ فیها.

در قرائتی که تدبر نباشد، خیری نیست.

عَن الزُّهَری، قالَ: سَمِعْتُ علیَّ بْنَ الْحُسْین ـ عَلیْه السَّلامُ ـ یَقْولُ: آیاتُ الْقُرآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ فَکُلَّما فُتِحَتْ خَزانةُ یَنْبَغی لَکَ اَنْ تَنْظُرَ ما فیها.

شنیدم امام زین العابدین ـ سلام الله علیه ـ می فرماید: آیات قرآن گنجینه های دانش است، پس هر گاه گنجینه ای گشوده شد، سزاوار است که تو در آن نگاه کنی.

آنچه از آغاز کتاب کراراً بدان اشاره شد و گفتیم که از اهداف عالیه هنر قرائت است، تدبر در آیات شریفه کلامُ الله می باشد. اگر تدبّر نباشد، تلاوت ما همچون خواندن آوازهای عربی است. اگر چه ثواب ظاهری قرائت قرآن شامل حال ما می شود، ولی اثرات معنوی نخواهد داشت.

یکی ازاثرات تدبّر ،فهم کلامُ الله است، ابن مسعود می فرماید: کسی که می خواهد علم اولین و آخرین را بیاموزد، در قرآن تدبر نماید. وقتی قاری قرآن درصفات الهی تدبر می کند، معانی اسماء و صفات را فهمیده، چه بسا اسراری را از این معانی درک نماید و هنگامی که در افعال حق تعالی تدبر می کند به عظمت خالق پی برده و در آینه همه اشیاء، وجود او را می بیند. اگر در احوال انبیاء تدبر کند رحمت و لطف او را در می یابد و عشق انبیاء را برای هدایت مردم می فهمد.

با تدبر در احوال مکذّبین و امم انبیاء، حالت خوف در او ایجاد شده، از شر نفس و شیطان به خدا پناه می برد و از سوء فعل و قصور و تقصیرش در انجام تکالیف الهی شرمسار شده، ت می نماید.

البته، فهم هر کس از آیات شریفه بستگی به ظرفیت وجودی و نورانیت نفسانی او دارد. زیرا همانطور که ظاهر قرآن را جز با طهارت نمی توان لمس کرد باطن قرآن را نیز بدون طهارت باطنی نمی توان شناخت.


منبع: myquran.de




بزرگترکوچکتر
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 169,626,913