خطبه ای است از آن حضرت (علیه السلام): سخنی است از آن حضرت، در آن هنگام که مصلقه بن هبیری شیبانی به طرف معاویه فرار کرد. وی اسرای بنی ناحیه را از عامل امیرالمومنین خریده و آزاد کرده بود، وقتی که آن حضرت مال را از او مطالبه کرد، او خیانت نموده و به شام فرار کرد.
خدا مصقله را زشت و دور از خیر کناد! کار بزرگان را انجام داد و مانند بردگان فرار کرد. او مدح کننده خود را به سخن گفتن وادار نکرده ساکتش کرد، و توصیف کننده خود را تصدیق نکرده و سرکوب کرد. اگر توقف می کرد، آنچه را که به ناحق گرفته بود، از او می گرفتیم و انتظار افزایش و فراوانی مال حلال او را می کشیدیم.