خطبه ای است از آن حضرت (علیه السلام): مردم را آگاه می سازد به احاطه علم خداوندی به جزئیات، سپس مردم را به تقوا تحریک می نماید و برتری اسلام و قرآن را بیان می دارد.
خداوند سبحان صدای بلند حیوانات وحشی را در بیابان ها می داند (و می داند) گناهان بندگان را در پنهانی ها و تردد ماهیان را در دریاهای ژرف و بر هم خوردن آب را به وسیله بادهای تندوز و شهادت می دهم به این که محمد (صلی الله علیه و آله )برگزیده خدا و آورنده وحی او و فرستاده رحمت او است. وصیت به تقوا پس از حمد و ثنای خداوندی، من توصیه می کنم شما را به تقوای خداوندی که آفرینش شما را آغاز کرد و به سوی او است برگشت شما، و از او است توفیق برای وصول به مطلوبتان، و به سوی او است نهایت رغبت شما و به پیشگاه او است راه صحیح و نشانه گاههای پناهندگی شما. زیرا تقوای خداوندی برای شما دوای درد دل ها است و چشم برای کوری دل ها و شفای بیماری جسدها و اصلاح فساد سینه ها و پاکی آلودگی نفوس و روشنایی پرده های چشمان. و عامل اطمینان از خوف و وحشت دل هایتان و روشنایی سیاهی تاریکی درون شما است. پس قرار بدهید اطاعت خداوندی را لباس باطنی، نه لباس ظاهری آن تا داخل در اعماق جان باشد، نه شعار نمایانتان، نافذ و راه یافته در میان استخوان های دنده ها و حکمران مشرف بر تمامی امور و چشمه ساری گوارا برای هنگام ورود و شفیع برای نیل به مطلوبتان و سپری برای روز ترس و وحشت در اعماق قبرها و آرامشی برای طول وحشت و آسایشی برای اندوه و محنت منازلی که در پیش دارید. زیرا اطاعت خداوندی نگهدارنده است از مهلکه های محیط بر شما و از موقعیتهایی که در انتظار است و از گرمی آتش های شعله ور. پس هر کس تقوا را پیشه ساخت. سختی ها از وی دور و ناپدید شد پس از آنکه نزدیک بود، و امور برای او شیرین شد پس از تلخی هایش، امواج از وی باز شد پس از حمله انبوهش، و دشواری ها برای او آسان گشت پس از مشقتهایی که در آنها بود. کرامت بر او باریدن گرفت پس از آنکه از وی بریده بود. و رحمت خداوندی با لطف و محبت به او روی آورد پس از فرار و نفرت از وی و چشمه سارهای نعمتها برای او شکافت و روان گشت بعد از فروکش کردن و نایاب شدن آنها، و باران برکت پس از کم شدن آن بر او باریدن گرفت. پس تقوا بورزید برای خدا که شما را با پند خود منفعت داد و با رسالت پیامبرش شما را نصیحت نمود و با نعمتش به شما احسان فرمود. نفس خود را برای عبادت خداوندی رام و مطیع بسازید و حرکت کنید به سوی خداوندی با اطاعتی که شایسته او است. فضیلت اسلام سپس این اسلام آن دین خداوندی است که برای خود برگزید و ساخت و تعبیه کرد و با نظاره بر آن، به جریان انداخت و شایسته ترین بندگان خود را برای تبلیغ آن دین به بندگانش انتخاب فرمود، و ستون هایش را بر محبت خود بنا نهاد. ادیان جعلی دیگر را با عزت و عظمت این دین، ذلیل ساخت. ملل و اقوام در برابر بلندی آن در پستی قرار گرفتند و با کرامتی که دین اسلام دارا بود، دشمنان آن را ناچیز قرار داد و با یاری که برای رواج آن دین عنایت فرمود، دشمنان معاند آن را رسوا ساخت و با رکن محکم آن، ارکان گمراهی را ویران نمود. و کسی را که تشنه سعادت دنیوی و اخروی است از حوضهای آن سیراب فرمود و آبگیرهای آن را برای کسانی که بخواهند از آنها سیراب شوند، پر و مالامال نمود. سپس خداوند سبحان طناب آن دین را چنان محکم ساخت که نه گسیخته شدن راهی به آن دارد و نه باز شدن به حلقه هایی که آن را دربرگرفته است و نه ویرانی بر پایه اش نفوذ کند نه نابودی به ستون هایش و (همچنان اسلامی دینی است که) درختش از جا کنده نشود و مدتش پایان نپذیرد و قوانینش کهنه و فرسوده و محو نگردد و شاخه هایش بریده نشود. راه هایش تنگ و تاریک نباشد و آسانی هایش (راه های هموارش) سخت و ناهموار نگردد. تاریکی، راهی به روشنایی این دین ندارد و کجی را راهی به راستی آن نیست. چوبش (عامل قوامش) انعطاف ناپذیر است و راهش دشواری ندارد. چراغ های این دین را خاموشی نیست و شیرینی اش از تخلی به دور است. خداوند سبحان پایه های آن را بر حق مستحکم ساخت و اساس آن را جاویدان نمود. این دین منابع چشمه سارهایی است بس انبوه و چراغ هایی است دارای انوار تابان و نشانه هایی است کانون نور. روشنگری که رهروان کوی حق به روشنایی آنها حرکت می کنند و پرچم های راهنمایی است که روندگان راه های کشیده شده میان کوه ها با هدایت آنها حرکت کنند و آبشخورهایی است که کسانی را که وارد آنها شوند سیرابشان نمایند. خداوند متعال نهایت رضایت خود و بالاترین ستون های دین خود و والاترین مقام اطاعتش را در این دین نهاده است. این دین در نزد خدا دارای ارکانی محکم و بنیانی مرتفع و برهانی روشنگر و مشعل های نوربخش و دارای سلطه و قدرتی عزیز است و کانون بلند نورش مشرف و فراگیر، و تعارض و ستیزه گری با آن امکان ناپذیر است. پس این دین را عزیز و شریف بدانید و بپذیرید و حق آن را به آن ادا کنید و آن را در موارد و محل های حقیقی آنجایگیر بسازید. رسول اعظم (صلی الله علیه و آله )سپس خداوند سبحان محمد (صلی الله علیه و آله )را بر حق به پیامبری مبعوث فرمود در حالی که دنیا رو به پایان بود و آخرت برای احاطه و اشراف روی آورده و شکوفایی دنیا پس از روشنایی آن رو به تاریکی نهاده بود. و آن دنیا برای اهل خود با شدت و مشقتها رویاروی شده، زمانش رو به زوال و شرایط فنا و نابودی آن نزدیک گشته بود. (بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله )) هنگامی بود که دنیا از اهلش در حال بریدن و حلقه های اتصال مردم در حال جدا شدن از یکدیگر بود و اسباب و علل آن در حال گسیختن، و پرچم های راهنمایی دنیا در آن دوران در حال افسردگی و محو شدن، و ظاهر شدن پدیده های زشت و کوتاه شدن امتداد (زندگی) در آن بود. خداوند سبحان، در چنین دورانی، پیامبر خود را مامور ابلاغ رسالتش فرمود و کرامتی برای امتش و بهاری برای اهل زمانش و عظمتی برای یارانش و شرفی برای یاورانش قرار داد. قرآن کریم سپس خداوند متعال کتابی روشن و روشنگر را بر او فرو فرستاد که چراغ هایش خاموش نشود و کانون نوری است که شعله هایش فرو ننشیند و دریایی که ژرفای آن درک نگردد و راه راستی که رهروش گمراه نشود و شعاعی که روشنایی آن به تاریکی نگراید. و جداکننده حق و باطل از یکدیگر است که برهانش هرگز راکد نگردد. بیان صریحی که ارکانش ویران نشود و شفا و تندرستی که هراسی از بیماریها به دنبال ندارد و عزتی که یارانش هرگز مغلوب نگردند، و حقی که کمک کنندگانش هرگز ذلیل نشوند. قرآن معدن ایمان است و متن آن، و سرچشمه های علم است و دریاهای آن، و باغ های دادگری است و غدیرهای (گودیهایی که آب در آنجا جمع می شود) آن. و پایه های اساسی اسلام است و بنیان آن، و بیابان های حق است و گودیها و دره های آن، و دریایی است که کشندگان آب نتوانند آب آن را تا آخر بکشند، و چشمه هایی که برندگان آب نمی توانند آن را بخشکانند. و سرچشمه هایی است که وارد شوندگان به آنها نتوانند از آنها بکاهند. منزلگاه هایی است که مسافران راه آنها گم نشوند. و نشانه هایی است که سیر کنندگان در مسیر حق از دیدن آنها نابینا نگردند و تل و تپه هایی است که حرکت کنندگان در راه خداوندی تجاوز از آن نکنند. خداوند متعال قرآن را سیراب کننده تشنگی دانشمندان قرار داده است و بهاری بر دل های فقهاء و راه هایی واضح برای طرق صالحان، و دوایی که با داشتن آن دردی نمی ماند و نوری که با وجود آن ظلمتی به حیات انسان ها راه ندارد. و طنابی است که دستگیره آن محکم است و پناهگاهی که بلندیهای آن قابل دستبرد نمی باشد. قرآن عزت و شرفی است برای کسی که آن را (برای حیات معقول خود) یاور اتخاذ کرده است و امان است برای کسی که وارد آن شود و هدایتی است برای شخصی که از آن پیروی نماید. و عذر است برای آن انسان که خود را به آن نسبت بدهد و دلیلی است روشن برای کسی که در سخن گفتن به آن استناد کند و شاهدی است (راستین) برای آن انسان که به وسیله آن احتجاج کند. و عامل پیروزی است برای شخصی که با آن استدلال نماید و رهبر (شایسته) برای کسی که از آن برخوردار گردد و برنده کسی که از آن بهره گیرد و نشان برای آن انسان که با هشیاری و فراست در آن بنگرد و سپری نگهدارنده برای شخصی که به عنوان سلاح از آن کمک بگیرد و دانش برای کسی که آن را دریابد و بپذیرد و حدیث برای کسی که آن را روایت کند و حکم است برای شخصی که حکم کند.