فصل ششم - ذکر بعضی ازادعیه مشهوره
دعای صباح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
از جمله دعاي صباح حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام وآن اين است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَللّهُمَّ يامَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ، وَسَرَّحَ قِطَعَ الّلَيْلِ الْمُظْلِمِ بِغَياهِبِ
خدایا ای کسی که بیرون کشید زبان صبحدم را به بیان تابناک آن و پراکنده ساخت پاره های شب تاریک را با آن توده های
تَلَجْلُجِهِ، وَاَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوَّارِ في مَقاديرِ تَبَرُّجِهِ، وَشَعْشَعَ ضِيآءَ
سیاه سرگردانی که داشت و محکم ساخت ساختمان این چرخ گردون را در اندازه ها و گردش های زیبایش و پرتو افکن ساخت
الشَّمْسِ بِنُورِ تَاَجُّجِهِ، يا مَنْ دَلَّ عَلي ذاتِهِ بِذاتِهِ، وَتَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ
تابش خورشید را با نور فروزان و گرم آن ای که راهنمایی کرد بر خودش به خودش و منزه است از هم جنسی (و مشابهت با)
مَخْلُوقاتِهِ، وَجَلَّ عَنْ مُلائَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ، يامَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ،
مخلوقاتش و برتر است از سنخیت یا چگونگی های عالم خلقت ای کسی که نزدیک است به گمان هایی که (درباره او)
وَبَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُيُونِ، وَعَلِمَ بِما كانَ قَبْلَ اَنْ يَكُونَ، يا مَنْ اَرْقَدَني في
بر دل خطور کند ولی دور است از چشم انداز دیدگان و می داند آنچه را شود پیش از شدنش ای کسی که مرا در گهواره
مِهادِ اَمْنِهِ وَاَمانِهِ، وَاَيْقَظَني اِلي ما مَنَحَني بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَاِحْسانِهِ، وَكَفَ
آسایش و امنیت خود به خواب برد و برای استفاده از نعمت ها و بخشش های بی دریغش که به من ارزانی داشته بیدارم کرد و
اَكُفَّ السُّوءِ عَنّي بِيَدِهِ وَسُلْطانِهِ، صَلِّ اللّهُمَّ عَلَي الدَّليلِ اِلَيْكَ فِي اللَّيْلِ،
پنجه های بدخواهان را بدست قدرت و سلطنت خویش از من بازداشته درود فرست بر آن راهنمای به سوی تو در
الْأَلْيَلِ وَالْماسِكِ مِنْ اَسْبَابِكَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الْأَطْوَلِ، وَالنَّاصِعِ الْحَسَبِ في ذِرْوَةِ
شب بسیار تار (جاهلیت) و آن کس که در میان اسباب و وسائل تو بلندترین ریسمان شرف را گرفت و آن کس که حسب پاک
الْكاهِلِ الْأَعْبَلِ، وَالثَّابِتِ الْقَدَمِ عَلي زَحاليفِها فِي الزَّمَنِ الْأَوَّلِ، وَعَلي الِهِ
و خالصش بر بلندترین شانه های مردان عالم قرار داشت و آن ثابت قدم بر روی لغزشگاه ها در آن زمان پیشین و بر خاندان
الْأَخْيارِ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَبْرارِ، وَافْتَحِ اللّهُمَّ لَنا مَصاريعَ الصَّباحِ بِمَفاتيحِ
نیکوکار برگزیده خوش کردارش و بگشا برای ما خدایا لنگه های در بامدادان را به کلیدهای
الرَّحْمَةِ وَالْفَلاحِ، وَاَلْبِسْنِي اللّهُمَّ مِنْ اَفْضَلِ خِلَعِ الْهِدايَةِ وَالصَّلاحِ،
رحمت و رستگاری و بپوشانم خدایا از بهترین خلعت های هدایت و شایستگی
وَاَغْرِسِ اللّهُمَّ بِعَظَمَتِكَ في شِرْبِ جَناني يَنابيعَ الخُشُوعِ، وَاَجْرِ اللّهُمَ
و بجوشان خدایا به عظمت خویش در جویبار دلم چشمه های خشوع و جاری ساز خدایا
لِهَيْبَتِكَ مِنْ اماقي زَفَراتِ الدُّمُوعِ، وَاَدِّبِ اللّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنّي بِاَزِمَّةِ
برای هیبتت از گونه هایم مشک های اشک و ادب کن خدایا سبک مغزی و تندخویی مرا به مهارهای
الْقُنُوعِ، اِلهي اِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِي الرَّحْمَةُ مِنْكَ بِحُسْنِ التَّوْفيقِ فَمَنِ السَّالِكُ بي
قناعت (یا خواری در سؤال) خدایا اگر در ابتدا رحمت تو از روی حسن توفیق به سراغ من نمی آمد پس چه کسی
اِلَيْكَ في واضِحِ الطَّريقِ، وَاِنْ اَسْلَمَتْني اَناتُكَ لِقآئِدِ الْأَمَلِ وَالْمُني فَمَنِ الْمُقيلُ
بود که مرا در این راه روشن بسویت آرد و اگر حلم و بردباری تو مرا به دست آرزو و میل سرکش سپارد پس چه کسی
عَثَراتي مِنْ كَبَواةِ الْهَوي ، وَاِنْ خَذَلَني نَصْرُكَ عِنْدَ مُحارَبَةِ النَّفْسِ
لغزش های مرا از زمین خوردن های هوا و هوس نادیده بگیرد و اگر در هنگام جنگ با نفس
وَالشَّيْطانِ فَقَدْ وَكَلَني خِذْلانُكَ اِلي حَيْثُ النَّصَبِ وَالْحِرْمانِ، اِلهي
و شیطان یاری تو نباشد مسلماً همان یاری نکردنت مرا بدست رنج و حرمان سپارد خدایا
اَتَراني مآ اَتَيْتُكَ اِلاَّ مِنْ حَيْثُ الْامالِ، اَمْ عَلِقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِكَ اِلاَّ حينَ
تو بخوبی مرا می بینی که نزدت نیامدم جز از راه آرزوها (و آنها بود که مرا به درگاهت آورد) یا شده که بسر رشته های فضل
باعَدَتْني ذُنُوبي عَنْ دارِ الْوِصالِ، فَبِئْسَ الْمَطِيَّةُ الَّتِي امْتَطَتْ نَفْسي مِنْ
و کرمت چنگ زنم جز وقتی که گناهانم مرا از خانه وصال دور سازد پس چه بد مرکبی است این مرکب هوا و هوس که نفس من بر آن
هَواها، فَواهاً لَها لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَمُناها، وَتَبّاً لَها لِجُرْاَتِها عَلي
سوار شده پس وای بر این نفس که گمان های باطل و آرزوهای بیجایش در نزد او جلوه کرد و نابود باد که بر
سَيِّدِها وَمَوْليها، اِلهي قَرَعْتُ بابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ رَجآئي ، وَهَرَبْتُ اِلَيْكَ
آقا و مولای خویش دلیری کرد خدایا من در رحمتت را به دست امیدم کوبیدم و
لاجِئاً مِنْ فَرْطِ اَهْوآئي ، وَعَلَّقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِكَ اَنامِلَ وَلائي ، فَاْصْفَحِ
از فرط هواهای نفسانی به حال پناهندگی بسوی تو گریختم و بند کردم به سررشته های کرمت انگشتان دوستی ام را پس درگذر
اللّهُمَّ عَمَّا كُنْتُ اَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلي وَخَطآئي ، وَاَقِلْني مِنْ صَرْعَةِ رِدآئي
خدایا از جرم هایی که من از روی لغزش و خطا کردم و نگاهم دار از حمله بیماریم (که دچار گشته ام)
فَاِنَّكَ سَيِّدي وَ مَوْلايَ وَمُعْتَمَدي وَرَجائي ، وَاَنْتَ غايَةُ مَطْلُوبي وَمُنايَ في
زیرا که تویی آقا و مولایم و تکیه گاه و امیدم و تویی منتهای خواسته و
مُنْقَلَبي وَمَثْوايَ، اِلهي كَيْفَ تَطْرُدُ مِسْكيناً الْتَجَأَ اِلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً،
آرمانم در دنیا و عقبایم خدایا چگونه برانی از درگاهت بیچاره ای را که در حال فرار از گناهان به تو پناه آورده
اَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ اِلي جَنابِكَ ساعِياً، اَمْ كَيْفَ تَرُدُّ ظَمْئانَ وَرَدَ
یا چگونه نومید سازی راه جویی را که شتابان آهنگ حضرت تو را کرده یا چگونه بازگردانی تشنه ای را که برای نوشیدن
اِلي حِياضِكَ شارِباً، كَلاَّ وَحِياضُكَ مُتْرَعَةٌ في ضَنْكِ الْمُحُولِ وَبابُكَ
(آب) بر سر حوض های تو آمده نه هرگز چنین نخواهی کرد با اینکه حوض های(پرفیضت)در سخت ترین خشکسالی ها لبریز است و
مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَالْوُغُولِ وَاَنْتَ غايَةُ الْمَسْئُولِ وَنِهايَةُ الْمَاْمُولِ، اِلهي
در خانه ات برای خواستن و ورود در آن باز است و تویی انتهای خواسته (خواستاران) و منتهای آرزوی (آرزومندان) خدایا
هذِهِ اَزِمَّةُ نَفْسي عَقَلْتُها بِعِقالِ مَشِيَّتِكَ، وَهذِهِ اَعْبآءُ ذُنُوبي دَرَاْتُها بِعَفْوِكَ
این مهارهای نفس من است که به پای بند مشیت تو آنها را بستم و این است بارهای سنگین گناهانم که به امید عفو
وَرَحْمَتِكَ، وَهذِهِ اَهْوآئِيَ الْمُضِلَّةُ وَكَلْتُها اِلي جَنابِ لُطْفِكَ وَرَاْفَتِكَ،
و رحمتت بر زمین نهادم و این است هوس های گمراه کننده ام که به آستان لطف و مهرت
فَاجْعَلِ اللّهُمَّ صَباحي هذا ناِزلاً عَلَيَّ بِضِيآءِ الْهُدي ، وَبِالسَّلامَةِ فِي
سپردم پس ای خدا این بامداد مرا چنان مقرر کن که با انوار هدایت و سلامت در
الدّينِ وَالدُّنْيا، وَمَسآئي جُنَّةً مِنْ كَيْدِ الْعِدي ، وَوِقايَهً مِنْ مُرْدِياتِ الْهَوي ،
دین و دنیا بر من فرود آید و شامم را سپری از نیرنگ خطرناک دشمنان و پناهگاهی از پرتگاه های هوا و هوس
اِنَّكَ قادِرٌ عَلي ما تَشآءُ، تُؤتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشآءُ، وَتَنْزِ عُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشآءُ،
قرار ده که تو بر هر چه بخواهی توانایی ملک و سلطنت را به هر که خواهی می دهی و از هر که خواهی برگیری و
وَتُعِزُّ مَنْ تَشآءُ، وَتُذِلُّ مَنْ تَشآءُ، بِيَدِكَ الْخَيْرُ اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ،
عزت دهی هر که را خواهی و خوار کنی هر که را خواهی همه خوبی ها به دست تو است و تو بر هر چیز
تُولِجُ اللَيْلَ في النَّهارِ، وَتُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ، وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ،
توانایی شب را در روز فرو بری و روز را در شب درآوری زنده را از مرده بیرون آوری و مرده را
وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ، وَتَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَيْرِ حِسابٍ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ،
از زنده برون آری و به هر که خواهی بی حساب روزی دهی معبودی جز تو نیست منزهی تو خدایا و
سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَبِحَمْدِكَ، مَنْ ذايَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلا يَخافُكَ، وَمَن ذايَعْلَمُ ما اَنْتَ
حمد تو را گویم کیست که قدر تو را بشناسد و از تو نترسد و کیست که بداند تو کیستی
فَلا يَهابُكَ، اَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ، وَفَلَقْتَ بِلُطْفِكَ الْفَلَقَ، وَاَنَرْتَ بِكَرَمِكَ
و از تو نهراسد تو با قدرت خویش جداها را با هم جمع کردی و به لطف خویش سپیده دم را شکافتی و
دَياجِيَ الْغَسَقِ،وَاَنْهَرْتَ الْمِياهَ مِنَ الصُّمِ الصَّياخيدِعَذْباًوَاُجاجاً،وَاَنْزَلْتَ مِنَ
به کرم خود تاریکی های شدید شب را روشن کردی و روان کردی آب های شیرین و شور را از دل سنگ های سخت و محکم و فرو ریختی از
الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً، وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لِلْبَرِيَّةِ سِراجاً وَهَّاجاً، مِنْ
ابرهای فشرده آبی ریزان و فراوان
و قرار دادی خورشید و ماه را برای مردمان چراغی فروزان بدون آن که
غَيْرِ اَنْ تُمارِسَ فيمَا ابْتَدَاْتَ بِهِ لُغُوباً وَلا عِلاجاً، فَيا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ
در آنچه بدان آغاز کردی (در آفرینش) دچار خستگی و تعب گردی یا به چاره جویی محتاج شوی ای آنکه در عزت و
وَالْبَقآءِ، وَقَهَرَ عِبادَهُ بِالْمَوْتِ وَالْفَناءِ، صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْاَتْقِيآءِ، وَاسْمَعْ
بقاء یگانه است و بندگانش را بوسیله مرگ و نابودی مقهور خویش کرده درود فرست بر محمد و خاندان پرهیزکارش و فریاد مرا
نِدآئي ، وَاسْتَجِبْ دُعآئي ، وَحَقِّقْ بِفَضْلِكَ اَمَلي وَرَجآئي ، يا خَيْرَ مَنْ دُعِيَ
بشنو و دعایم را به اجابت مقرون ساز و به فضل خویش آرزو و امید مرا تثبیت کن ای بهترین کسی که خوانده شدی
لِكَشْفِ الضُّرِّ وَالْمَاْمُولِ لِكُلِّ عُسْرٍ وَيُسْرٍ، بِكَ اَنْزَلْتُ حاجَتي ، فَلا تَرُدَّني
برای برطرف ساختن گرفتاری و آرزو شده ای برای هر سختی و آسانی فرود آوردم بار حاجتم را بدرگاهت پس مرا
مِنْ سَنِيِّ مَواهِبِكَ خآئِباً، ياكَريمُ ياكَريمُ ياكَريمُ، بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ،
از عطایای عالی (و سنگین قیمت) خود ناامید باز مگردان ای کریم ای کریم ای کریم به رحمت خود ای مهربانترین مهربانان
وَصَلَّي اللَّهُ عَلي خَيْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ.
و درود خدا بر بهترین آفریدگانش محمد و آل او همگی
خدایا
پس به سجده برود و بگويد:
اِلهي قَلْبي مَحْجُوبٌ وَنَفْسي مَعْيُوبٌ، وَعَقْلي مَغْلُوبٌ، وَهَوآئي غالِبٌ، وَطاعَتي
دلم در پرده است و نفسم معیوب و عقلم مغلوب است و هوای نفس بر من چیره است و طاعتم
قَليلٌ، وَمَعْصِيَتي كَثيرٌ، وَلِساني مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ، فَكَيْفَ حيلَتي يا سَتَّارَ
اندک و گناهانم بسیار است و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چیست ای پرده پوش
الْعُيُوبِ وَيا عَلاَّمَ الْغُيُوبِ وَيا كاشِفَ الْكُرُوبِ، اِغْفِرْ ذُنُوبي كُلَّها بِحُرْمَةِ
عیب ها و ای دانای نادیدنی ها و ای برطرف کننده اندوه ها بیامرز همه گناهانم را به حرمت
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، ياغَفَّارُ ياغَفَّارُ، ياغَفَّارُ بِرَحْمَتِكَ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
محمد و آل محمد ای آمرزش پیشه ای بسیار آمرزنده ای بسیار آمرزنده به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
مؤلف گويد: كه علامه مجلسي (ره) اين دعا را در كتاب دعاي بحار و در كتاب صلوة با بيان ذكر نموده و فرموده كه اين دعا از ادعيه مشهوره است و من در كتب معتبره آن را نيافتم مگر در مصباح سيّد بن باقي رِضْوانُ اللَّهِ عَلَيْهِ و نيز فرموده مشهور خواندن اين دعا است بعد از فريضه صبح و سيّد بن باقي روايت كرده آن را بعد از نافله صبح و به هر كدام عمل شود خوب است.